به سمت مسجد روانه گشته حیدر
به زیر لب زمزمه: آیات کوثر
شب آخر، شد و حیدر، دلش درگیر غم است
از این ماتم، همه عالم، گرفتار ماتم است
زمزمهی اهل سما: یا مرتضی یا مرتضی
نوحهی عرشِ کبریا: یا مرتضی یا مرتضی
جانم امیرالمومنین
به سمت مسجد روانه گشته حیدر
به زیر لب زمزمه: آیات کوثر
شب آخر، شد و حیدر، دلش درگیر غم است
از این ماتم، همه عالم، گرفتار ماتم است
زمزمهی اهل سما: یا مرتضی یا مرتضی
نوحهی عرشِ کبریا: یا مرتضی یا مرتضی
جانم امیرالمومنین
تو شهر کوفه / شدم آواره / قلب شکستهم / شده پر از درد
آقا کجایی / تا که ببینی / تنهام گذاشته / این شهر نامرد
شهرِ نامردی و دروغه اینجا
وفا نمونده تو وجود این ها
میگم به زیر لب با اشک و گریه
میا به کوفه ای عزیز زهرا
آقای من به کوفه نیا
این شهر کینه جای تو نیست
دروغه وعدهی همگی
تو کوفه هیشکی پای تو نیست
«آقای من به کوفه نیا»
اون روزی که تو کوچمون، خبر اومد شهید شدی / سه ساله بودم
اون روزی که پیش خدا، شهید و روسفید شدی / سه ساله بودم
دلم برات که تنگ میشد، خودت پیشم میاومدی / بابای خوبم
دلم برات که تنگ میشد، تو خواب بهم سر میزدی / بابای خوبم
یادم میاد برا خودم، خانوم بودم بابایی
تو بغل بزرگترا، آروم بودم بابایی
اون روزی که آوردنت، از جبههها / گریه امونمو برید
یکی میگفت سر نداری، باباجونم / آتیش به قلب من کشید
یعنی اگه صدات کنم، جوابمو نمیدی؟
اگه بخوام نگات کنم.... نه، باورم نمیشه...
یعنی اگه یه روز بخوام، روی تو رو ببوسم
باید چیکار برات کنم... نه، باورم نمیشه...
باباجونم باباجونم، برس به دادم
شد کوچه ها مأوای مسلم ای گل حیدر
آواره ی شهر دروغم، با دو چشم تر
آوارگی، بیچارگی، سهم منه باشه
مرگم بیاد زینب یه روزی، زار و تنهاشه
طوعه شده غم پرورم / در بین دشمن ها
تنهاترین سردار تو / آقا شده تنها
کوفه میا آقا
تو خیمه ها به هرکسی که، رو زدم واسَت
یه چیکه آب کسی نداره، وای از این قسمت
علی بخواب، نده عذاب، مادر تنهاتو
نشون نده به مادرت، خشکی لب هاتو
رفته عمو آب بیار / غصه نخور مادر
عمو میاد با دست پر / همه دارن باور
لای لای علی اصغر
از پیش چشمم میروی ای، شبه پیغمبر
از چشم بابا میرود نور، ای علی اکبر
با رفتنت، دل کندنت، جون به لبم بابا
میری و پشت سر تو، من افتادم از پا
تازه جوون من نرو / که بی تو میمیرم
بدون که از این زندگی / بدون تو سیرم
ای وای علی اکبر
آه ای علمدار سپاهم، یا ابوفاضل
ای تکیه گاهم، ای پناهم، یا ابوفاضل
برادرم، آب آورم، دریای من برگرد
ای آخرین دلخوشی، دنیای من برگرد
رفتی به سمت علقمه / خدا به همراهت
دعای این لب تشنه ها / هرجا به همراهت
برادرم وای وای
سر میذارم روی شونت، تا یه بار دیگه
گوش بکنی به حرف خواهر، چی بهت میگه
حال و هوا، تو خیمه ها، عجیب و غمگینه
یه غصه ای رو قلبمه، که خیلی سنگینه
بهم بگو برادرم / چه خبره فردا
قرار چه مصیبتی / سرم بیاد آقا
وای از دل زینب
رسیده نوبت به من و، وقت رجز خوندن
بعد علی اکبر ندارم، طاقت موندن
عموی من، ابن الحسن، عزم سفر داره
از دلِ خونِ تو دلِ، زارم خبر داره
با نامه ی بابا حسن / منو بغل کردی
کام منو عمو پر از / شهد عسل کردی
عموی مظلومم
شام فراقم شد سحر، بابا رسید از راه
بابا ببین کار رقیه، شد دمادم آه
گفتم نزن، بر روی من، اما مرا می زد
هر مرتبه سیلی به من زد، بی هوا می زد
رویم شده نیلی پدر از / ضربه ی دشمن
بابا ببین کرده چه ها این / دشمنت با من
بابای مظلومم