وبگاه رسمی کربلایی حسین رضائیان

پایگاه انتشار مداحی‌ها، مولودی‌خوانی‌ها و سروده‌های هیئت (تصانیف مداحی)
يكشنبه, ۵ شهریور ۱۴۰۲، ۰۸:۰۹ ق.ظ

مراسم عزاداری شهادت امام سجاد (ع) / هیئت الزهرا (س) – دانشگاه صنعتی شریف؛ 7 آذر 1391

حسین رضائیان

 

تصاویر، صوت و فیلم مراسم + متن اشعار در ادامه مطلب

صوت مراسم:

واحد: آخرین جا مانده ز داغ تو؛ پخش آنلاین | دانلود

واحد: بیمار کربلا به تن از تب توان نداشت؛ پخش آنلاین | دانلود

واحد: خیرالعمل این است؛ پخش آنلاین | دانلود

شور: کربلا سرزمین پربلا؛ پخش آنلاین | دانلود

شور: تنها تویی پیدا؛ پخش آنلاین | دانلود

روضه پایانی: یادتان باشد لباس مشکی‌ام را تا کنید؛ پخش آنلاین | دانلود

 

فیلم مراسم:

موجود نیست

 

متن اشعار:

واحد: آخرین جا مانده ز داغ تو

ز جور کین شد شهید آخر آخرین جامانده ز داغ تو

دگر پرپر شد تمام گلبوته ها ی بستان و باغ تو

دگر بابا -  از این دنیا -  شدم راحت ای حسین جانم

حسین جانم ، ای حسین جانم

 

شاعر: حسین رضائیان

ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید

واحد: بیمار کربلا به تن از تب توان نداشت

بیمار کربلا به تن از تب، توان نداشت

تاب تن از کجا؟ که توان بر فغان نداشت

 

گر تشنگی ز پا نفکندش غریب نیست

آب آن قدر که دست بشوید ز جان نداشت

 

 در کربلا کشید بلایی که پیش وهم

عرش عظیم، طاقت نیمی از آن نداشت

 

 ز آمد شد غم اسرا در سرای دل

جایی برای حسرت آن کشتگان نداشت

 

 جامی به کام تفته طفلان از آن نریخت

کاو غیر اشک در نظر، آبی روان نداشت

 

 در دشت فتنه‌خیز که زآن سروران، تنی

جز زیر تیغ و سایه خنجر، امان نداشت

 

 این صید هم که مانْد نه از باب رحم بود

دیگر سپهر، تیر جفا در کمان نداشت

 

 یا کور شد جهان که نشانی از او ندید

یا کاست او چنان‌که ز هستی نشان نداشت

 

 از دوستانش آن همه یاری یقین نبود

وز دشمنان هم این همه خواری، گمان نداشت

 

 آن گر چه سوخت از عطش، این بود خون صرف

جز اشک چشم و لخت جگر، آب و نان نداشت

 

 از بهر دوستان وطن، غیر داغ و درد

می‌رفت سوی یثرب و هیچ ارمغان نداشت

 

 تا شام هم ز کوفه، در آن آفتاب گرم

بر فرق، جز سر شهدا سایبان نداشت

 

از یک شرار آه، چرا چرخ را نسوخت؟

در سینه، آتش غم خود گر نهان نداشت

 

وز یک قطار اشک چرا خاک را نشست؟

گر آستین به دیده گوهرفشان نداشت

 

 چون مرغ سر بریده و چون صید خورده تیر

جان از حیات، سرد و دل از زندگیش سیر

 

شاعر: صفایی جندقی

واحد: خیرالعمل این است

وقتی همه جا شُهره به عنوان تو باشیم

باید که فقط ریزه خور خوان تو باشیم

 

دامن نکش از دست گداهای گرفتار

بگذار کمی دست به دامان تو باشیم

 

خیرالعمل این است که ارباب تو باشی

ما هم یکی از مُزد بگیران تو باشیم

 

فردای قیامت خبر از دربدری نیست

امروز اگر بی سر و سامان تو باشیم

 

در سیر مقامات پی گوهر اشکیم

ما چله نشستیم که گریان تو باشیم

 

اسلام بنا بر «لک لبیک حسین» است

ما نیز بنا شد که مسلمان تو باشیم

 

گویی که ابالفضل دعاگوی لب ماست

هر جا که به یاد لب عطشان تو باشیم

 

ما یاد گرفتیم که در روضۀ گودال

آشفته تر از زلف پریشان تو باشیم

 

شاعر : مصطفی متولی

شور: کربلا سرزمین پربلا

کربلا کربلا سرزمین پر بلا وای وای

کربلا کربلا قبله‌ی دیوونه‌ها وای وای

کربلا کربلا مهد مردی و وفا وای وای

 

بیقرار بیقراره دل من

هوس کرب و بلا داره دوباره دل من

 

چی بگم آروم نداره دل من

هوس کرب و بلا داره دوباره دل من

 

حسین

 

کربلا کربلا دل غمین و مضطرم وای وای

کربلا کربلا بیقرار دلبرم وای وای

کربلا کربلا کی میشه بیام حرم وای وای

 

به خدا ابر بهاره دل من

هوس کرب و بلا داره دوباره دل من

 

همیشه چشم انتظاره دل من

هوس کرب و بلا داره دوباره دل من

 

حسین

 

کربلا کربلا دل اسیر ماتمت وای وای

کربلا کربلا ناله دارم از غمت وای وای

کربلا کربلا آرزومه علقمه‌ت وای وای

داره اشک غم می‌باره دل من

هوس کرب و بلا داره دوباره دل من

 

دیگه داره کم میاره دل من

هوس کرب و بلا داره دوباره دل من

 

حسین

 

به خدا دشمنات خیلی نامردن

همه‌ش به دور خیمه‌ها می‌گردن

دیگه به خواهرت رحمی ندارن

وقتی پیکرتو صدپاره کردن

شور: تنها تویی پیدا

آیینه آیینه، تنها تویی پیدا

با نام زیبایت، من میشوم شیدا

 

ما با ولای تو در این عالم سرافرازیم

در پادگان عشق تو همواره سربازیم

با دشمن تو یک نفس حتی نمی‌سازیم

 

شاعر: حسین رضائیان

ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید

روضه پایانی: یادتان باشد لباس مشکی‌ام را تا کنید

یادتان باشد لباس مشکی‌ام را تا کنید

گوشه‌ای از قبر من این جامه را هم جا کنید

 

کاش من در شام تاسوعا بمیرم تا شما

خرجیم را نذر خرج ظهر عاشورا کنید

 

هم کفن دارم و هم قومی که دفنم می‌کنند

پس فقط هنگام دفنم یاد آن آقا کنید

 

از صدای ناله‌ها و گریههای مادرم

بیشتر یاد غم صدیقه‌ی کبرا کنید

 

آه من مُردم ولی یک کربلا قسمت نشد

پیش مردم مایلم این نکته را حاشا کنید

 

مرگ من آمد ولی آقا نیامد، حیف شد!

فرصت دیدار را شاید شما پیدا کنید

 

شاعر : کاظم بهمنی

----------------------------

به کربلا کفن مگر بغیر بوریا نبود

مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود

 

مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند

مگر که پاره پیروهن به پیکرش روا نبود

 

سرش به نوک نیزه ها تنش به خاک کربلا

کفن برای او بجز شکسته نیزه ها نبود

 

تشنه جگر شهید شد ز ظلم دشمنان مگر؟

فرات مهر مادرش سیده النساء نبود

 

گر از بدن بریده شد سر عزیز مصطفی

دگر به نوک نیزه ها نهادنش سزا نبود

------

به سوی شام و کوفه ات چه ظالمانه می برن

نمی روم ولی مرا به تازیانه می برن

 

سر تو را به روی نی زدند این ستمگران

نمی رو م ولی مرا به این بهانه می برن

 

----------------------------

 

زهرا همان کسی است که بیت محقرش

طعنه زده به عرش و تمامی گوهرش

 

او را خدا برای خودش آفریده است

تا این که هر سحر بنشیند برابرش

 

شرط پیمبری به پسر داشتن که نیست

مردی پیمبر است که زهراست دخترش

 

مانند احترام خداوند واجب است

حفظ مقام فاطمه حتی به مادرش

 

یک نیمه اش نبوت و نیمش ولایت است

حالا علی صداش کنم یا پیمبرش

 

دست توسل همه انبیاء بود

بر رشته‌ های چادری فردای محشرش

 

ما بچه‌ های فاطمه ممنون فضه ایم

از این که وا نشد ، پسِ در پای دخترش

 

مسمار در اگر چه برایش مزاحم است

اما مجال نیست که بیرون بیاورش

 

شاعر: استاد علی‌اکبر لطیفیان

 

اطلاعیه مراسم:

موجود نیست

 

تصاویر مراسم:

موجود نیست

 



نوشته شده توسط یاحق
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

وبگاه رسمی کربلایی حسین رضائیان

پایگاه انتشار مداحی‌ها، مولودی‌خوانی‌ها و سروده‌های هیئت (تصانیف مداحی)

وبگاه رسمی کربلایی حسین رضائیان

سالیانی‌ست که با نوکری‌ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

حسین رضائیان

 

تصاویر، صوت و فیلم مراسم + متن اشعار در ادامه مطلب

صوت مراسم:

واحد: آخرین جا مانده ز داغ تو؛ پخش آنلاین | دانلود

واحد: بیمار کربلا به تن از تب توان نداشت؛ پخش آنلاین | دانلود

واحد: خیرالعمل این است؛ پخش آنلاین | دانلود

شور: کربلا سرزمین پربلا؛ پخش آنلاین | دانلود

شور: تنها تویی پیدا؛ پخش آنلاین | دانلود

روضه پایانی: یادتان باشد لباس مشکی‌ام را تا کنید؛ پخش آنلاین | دانلود

 

فیلم مراسم:

موجود نیست

 

متن اشعار:

واحد: آخرین جا مانده ز داغ تو

ز جور کین شد شهید آخر آخرین جامانده ز داغ تو

دگر پرپر شد تمام گلبوته ها ی بستان و باغ تو

دگر بابا -  از این دنیا -  شدم راحت ای حسین جانم

حسین جانم ، ای حسین جانم

 

شاعر: حسین رضائیان

ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید

واحد: بیمار کربلا به تن از تب توان نداشت

بیمار کربلا به تن از تب، توان نداشت

تاب تن از کجا؟ که توان بر فغان نداشت

 

گر تشنگی ز پا نفکندش غریب نیست

آب آن قدر که دست بشوید ز جان نداشت

 

 در کربلا کشید بلایی که پیش وهم

عرش عظیم، طاقت نیمی از آن نداشت

 

 ز آمد شد غم اسرا در سرای دل

جایی برای حسرت آن کشتگان نداشت

 

 جامی به کام تفته طفلان از آن نریخت

کاو غیر اشک در نظر، آبی روان نداشت

 

 در دشت فتنه‌خیز که زآن سروران، تنی

جز زیر تیغ و سایه خنجر، امان نداشت

 

 این صید هم که مانْد نه از باب رحم بود

دیگر سپهر، تیر جفا در کمان نداشت

 

 یا کور شد جهان که نشانی از او ندید

یا کاست او چنان‌که ز هستی نشان نداشت

 

 از دوستانش آن همه یاری یقین نبود

وز دشمنان هم این همه خواری، گمان نداشت

 

 آن گر چه سوخت از عطش، این بود خون صرف

جز اشک چشم و لخت جگر، آب و نان نداشت

 

 از بهر دوستان وطن، غیر داغ و درد

می‌رفت سوی یثرب و هیچ ارمغان نداشت

 

 تا شام هم ز کوفه، در آن آفتاب گرم

بر فرق، جز سر شهدا سایبان نداشت

 

از یک شرار آه، چرا چرخ را نسوخت؟

در سینه، آتش غم خود گر نهان نداشت

 

وز یک قطار اشک چرا خاک را نشست؟

گر آستین به دیده گوهرفشان نداشت

 

 چون مرغ سر بریده و چون صید خورده تیر

جان از حیات، سرد و دل از زندگیش سیر

 

شاعر: صفایی جندقی

واحد: خیرالعمل این است

وقتی همه جا شُهره به عنوان تو باشیم

باید که فقط ریزه خور خوان تو باشیم

 

دامن نکش از دست گداهای گرفتار

بگذار کمی دست به دامان تو باشیم

 

خیرالعمل این است که ارباب تو باشی

ما هم یکی از مُزد بگیران تو باشیم

 

فردای قیامت خبر از دربدری نیست

امروز اگر بی سر و سامان تو باشیم

 

در سیر مقامات پی گوهر اشکیم

ما چله نشستیم که گریان تو باشیم

 

اسلام بنا بر «لک لبیک حسین» است

ما نیز بنا شد که مسلمان تو باشیم

 

گویی که ابالفضل دعاگوی لب ماست

هر جا که به یاد لب عطشان تو باشیم

 

ما یاد گرفتیم که در روضۀ گودال

آشفته تر از زلف پریشان تو باشیم

 

شاعر : مصطفی متولی

شور: کربلا سرزمین پربلا

کربلا کربلا سرزمین پر بلا وای وای

کربلا کربلا قبله‌ی دیوونه‌ها وای وای

کربلا کربلا مهد مردی و وفا وای وای

 

بیقرار بیقراره دل من

هوس کرب و بلا داره دوباره دل من

 

چی بگم آروم نداره دل من

هوس کرب و بلا داره دوباره دل من

 

حسین

 

کربلا کربلا دل غمین و مضطرم وای وای

کربلا کربلا بیقرار دلبرم وای وای

کربلا کربلا کی میشه بیام حرم وای وای

 

به خدا ابر بهاره دل من

هوس کرب و بلا داره دوباره دل من

 

همیشه چشم انتظاره دل من

هوس کرب و بلا داره دوباره دل من

 

حسین

 

کربلا کربلا دل اسیر ماتمت وای وای

کربلا کربلا ناله دارم از غمت وای وای

کربلا کربلا آرزومه علقمه‌ت وای وای

داره اشک غم می‌باره دل من

هوس کرب و بلا داره دوباره دل من

 

دیگه داره کم میاره دل من

هوس کرب و بلا داره دوباره دل من

 

حسین

 

به خدا دشمنات خیلی نامردن

همه‌ش به دور خیمه‌ها می‌گردن

دیگه به خواهرت رحمی ندارن

وقتی پیکرتو صدپاره کردن

شور: تنها تویی پیدا

آیینه آیینه، تنها تویی پیدا

با نام زیبایت، من میشوم شیدا

 

ما با ولای تو در این عالم سرافرازیم

در پادگان عشق تو همواره سربازیم

با دشمن تو یک نفس حتی نمی‌سازیم

 

شاعر: حسین رضائیان

ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید

روضه پایانی: یادتان باشد لباس مشکی‌ام را تا کنید

یادتان باشد لباس مشکی‌ام را تا کنید

گوشه‌ای از قبر من این جامه را هم جا کنید

 

کاش من در شام تاسوعا بمیرم تا شما

خرجیم را نذر خرج ظهر عاشورا کنید

 

هم کفن دارم و هم قومی که دفنم می‌کنند

پس فقط هنگام دفنم یاد آن آقا کنید

 

از صدای ناله‌ها و گریههای مادرم

بیشتر یاد غم صدیقه‌ی کبرا کنید

 

آه من مُردم ولی یک کربلا قسمت نشد

پیش مردم مایلم این نکته را حاشا کنید

 

مرگ من آمد ولی آقا نیامد، حیف شد!

فرصت دیدار را شاید شما پیدا کنید

 

شاعر : کاظم بهمنی

----------------------------

به کربلا کفن مگر بغیر بوریا نبود

مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود

 

مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند

مگر که پاره پیروهن به پیکرش روا نبود

 

سرش به نوک نیزه ها تنش به خاک کربلا

کفن برای او بجز شکسته نیزه ها نبود

 

تشنه جگر شهید شد ز ظلم دشمنان مگر؟

فرات مهر مادرش سیده النساء نبود

 

گر از بدن بریده شد سر عزیز مصطفی

دگر به نوک نیزه ها نهادنش سزا نبود

------

به سوی شام و کوفه ات چه ظالمانه می برن

نمی روم ولی مرا به تازیانه می برن

 

سر تو را به روی نی زدند این ستمگران

نمی رو م ولی مرا به این بهانه می برن

 

----------------------------

 

زهرا همان کسی است که بیت محقرش

طعنه زده به عرش و تمامی گوهرش

 

او را خدا برای خودش آفریده است

تا این که هر سحر بنشیند برابرش

 

شرط پیمبری به پسر داشتن که نیست

مردی پیمبر است که زهراست دخترش

 

مانند احترام خداوند واجب است

حفظ مقام فاطمه حتی به مادرش

 

یک نیمه اش نبوت و نیمش ولایت است

حالا علی صداش کنم یا پیمبرش

 

دست توسل همه انبیاء بود

بر رشته‌ های چادری فردای محشرش

 

ما بچه‌ های فاطمه ممنون فضه ایم

از این که وا نشد ، پسِ در پای دخترش

 

مسمار در اگر چه برایش مزاحم است

اما مجال نیست که بیرون بیاورش

 

شاعر: استاد علی‌اکبر لطیفیان

 

اطلاعیه مراسم:

موجود نیست

 

تصاویر مراسم:

موجود نیست

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی