مراسم عزاداری شب ششم محرم 1432 / هیئت کریم آل طاها (ع) – عبدل آباد؛ 10 آذر 1390
تصاویر، صوت و فیلم مراسم + متن اشعار در ادامه مطلب
صوت مراسم:
روضه: نشستهام بنویسم گدا گدا آقا؛ پخش آنلاین | دانلود
پیش زمینه: سفر عشق؛ پخش آنلاین | دانلود
زمینه: به سوی حق ره سپارم؛ پخش آنلاین | دانلود
شور: جانم عمو حسین؛ پخش آنلاین | دانلود
واحد: ای نوجوون کربلا؛ پخش آنلاین | دانلود
واحد: بالاترین محلهی پرواز؛ پخش آنلاین | دانلود
واحد: ضربان قلب من سیدی یا ثارالله؛ پخش آنلاین | دانلود
واحد: مظلوم حسین؛ پخش آنلاین | دانلود
شور: کرببلات آقا برام باغ بهشته؛ پخش آنلاین | دانلود
سرود هیئت: چشمهی اشکه؛ پخش آنلاین | دانلود
روضه پایانی: من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند؛ پخش آنلاین | دانلود
فیلم مراسم:
موجود نیست
متن اشعار:
روضه: نشستهام بنویسم گدا گدا آقا
نشستهام بنویسم گدا گدا آقا
چقدر محترم است این گدای با آقا
نشستهام بنویسم حسن، کریم، کرم
مدینه، سفرهی آقا، برو بیا، آقا
نشستهام بنویسم به جای العفوم
الهی یا حسن یا کریم یا آقا
تو مهربانیات از دستگیریات پیداست
بگیر دست مرا هم تو را خدا آقا
دخیلهای نبسته شده زیاد شدند
چرا ضریح نداری؟ چرا چرا آقا
تویی کریم کرم زاده، من گدا زاده
مرا خدا به تو داده تو را به من داده
همه فقیر تو هستند ما گداها هم
گدای لطف تو هستند خضر و موسی هم
سه بار زندگیات را به این و آن دادی
هر آنچه داشته بودی و گیوهات را هم
قسم به ایل و تبارت - قسم به طایفهات
غلام قاسم و عبدالله توآم با هم
عجیب نیست بگردد فرشته دور سرت
عجیب نیست بگردد علی و زهرا هم
من از بهشت به سمت شما سفر کردم
که من بهشت بدون تو را نمیخواهم
بدون عشق مسلمان شدن نمیارزد
بدون مهر تو انسان شدن نمیارزد
ندیدهاند افاضات آفتابت را
نخواندهاست کسی سطری از کتابت را
به دستهای گدایان فقط دعا دادند
به چشمهای تو دادند استجابت را
چرا غلام نداری؟ مگر که ما مردیم
نشستهایم ببینیم انتخابت را
تو تکسواری حتی کسی شبیه حسین
عجیب نیست بگیرد اگر رکابت را
نه که نظر نخوری - نه - مدینه میمیرد
اگر که دست علی وا کند نقابت را
نقاب خویش بیفکن مرا دچار کنی
نقاب خویش بیفکن که تار و مار کنی
نشستهام بنویسم که قامتت طوباست
نگات مثل علی و صدات مثل خداست
نشستهام بنویسم علی است بابایت
نشستهام بنویسم که مادرت زهراست
نشستهام بنویسم هزار ای والله
هنوز هم که هنوز است پرچمت بالاست
سکوت کردی و اما حسین شهر شدی
سکوت کردن تو کربلاست - عاشوراست
اگر که جلوه نکردی همه کم آوردند
نبود دست تو آری خدا چنین میخواست
قرار بود که در صلح - کربلا بشوی
سکوت پیش بگیری و لافتی بشوی
نشستهام بنویسم که سفره داری تو
همیشه بیشتر از حد انتظاری تو
به دست با کرمت میدهی کریمانه
به سائلان حسینت هر آنچه داری تو
تو نیمهی رمضانی ولی شب قدری
مرا به دست خداوند میسپاری تو
اگر بناست بسوزم به هیزم فردا
قسم به چادر زهرا نمیگذاری تو
نخواستم بنویسم ولی نفهمیدم
چطور شد که نوشتم حرم نداری تو
نوشتم از سر این کوچه رد مشو اما
نگاه کردم و دیدم چگونه داری تو .....
.... تلاش میکنی از مادرت جدا نشوی
تلاش میکنی او را حرم بیاری تو
میان کوچه به دنبال توست مادر تو
میان کوچه به دنبال گوشواره تو
مگر چه دیدهای از زندگیت سیر شدی
چقدر زود شکسته شدی و پیر شدی
شاعر: استاد علی اکبر لطیفیان
-----------------------------------
آمد از خیمه همچو قرص قمر
آن که آماده بهر پرواز است
اشتیاق است و ترس جاماندن
بند نعلین او را اگر باز است
کربلا با نسیم گلبرگش
رنگ و بوی گلاب میگیرد
حسنی زاده است٬ حق دارد
چهرهاش را نقاب میگیرد
آخر او ماهپاره میباشد
مثل خورشید عرشهی زین است
آن گلی که به چشم میآید
زودتر در نگاه گلچین است
قامت سبز و قد کوتاهش
بوی کاملترین غزل دارد
این که شوق زبان زد عشق است
سیزده شیشهی عسل دارد
جشن دامادی و بلوغش بود
که به تکلیف خود عمل میکرد
مثل یک غنچه زیر مرکبها داشت
خود را کمی بغل میکرد
سینه گاهش کمی تحمل داشت
آن هم از دست نعل ها وا شد
معجزه پشت معجزه آمد
نونهالی شبیه طوبی شد
گر عمو را شکسته میخواند
گر کلامی به لب نمی آرد
در مسیر صدای بی حالش
استخوان مزاحمی دارد
قامت او کمی بزرگ شده است
یا عمو قامت خمی دارد؟
رد پای کشیدهی او
تا وسط خیمه لاله میکارد
بر سر گیسوی پریشانش
رنگ خونابه نیست٬ رنگ حناست
آخر این نوجوان بی حجله
تازه داماد سیدالشهداست…
شاعر: استاد علی اکبر لطیفیان
-----------------------------------
زیباتر از همیشه در این کربلا شدی
دیدی دلم گرفته مرا مجتبی شدی
لک زد دلم برای عمو گفتنت، بگو
لک زد دلم چرا چه شده بی صدا شدی
افتادهای به خاک و پر از زخم گشتهای
افتادهای به خاک و پر از رد پا شدی
از پای کوبی سم اسبان عجیب نیست
ای پارهی دلم که چنین نخ نما شدی
دیروز شانهات زدم امروز دیدهام
با پنجههای قاتل خود آشنا شدی
بر روی خاک مثل عمو قد کشیده ای؟
یا بس که تیغ خوردهای از زخم وا شدی
گفتم عصای پیری من بعد از اکبری
اما از این شکستهی تنها جدا شدی
شاعر: حسن لطفی
-----------------------
پا بر رکاب زانوی سقّا گذاشته است
مه روی پای عرش ادب پا گذاشته است
روبند او، فتاده و بر اسب میرود
چشمان نجمه را به تماشا گذاشته است
لبخند گرمسیر خداحافظی او
پا جای پای خندهی زهرا گذاشته است
یک نوعروس پشت سرش آینه به دست
اسپند روی مجمر دلها گذاشته است
از شورهزار چشم عمو التماس ریخت
امّا بهانه را خط بابا گذاشته است
«احلی من العسل» به سر انگشت نیزه بود
سیر از عسل نشد دهان وا گذاشته است
باران سنگ بود و رجز خواندنش شکست
زخم مدینه بین گلو جا گذاشته است
تا خیمه قد کشیدن او زیر نعلها
بر سینهی حسین معمّا گذاشته است
شاعر: علی ناظمی
---------------------
در سرخی غروب، نشسته سپیدهات
جان بر لبم ز عمر به پایان رسیدهات
آخر دل عموی تو را پاره پاره کرد
آوای ناله های بریده بریدهات
در بین این غبار، به سوی تو آمدم
از روی ردّ خونِ به صحرا چکیدهات
خون گریه میکنند چرا نعل اسبها؟
سخت است، روضهی تنِ در خون تپیدهات
بر بیتبیت پیکر تو خیره ماندهام
آه! ای غزل! چگونه ببینم قصیدهات؟
اَحلی مِن العسل ز لبان تو میچکد
ای گل! زبانزد است، بیان عقیدهات
باید که میشکفت گلِ زخم بر تنت
از بس خدا شبیه حسن، آفریدهات
شاعر: سیّدمحمدجواد شرافت
پیش زمینه: سفر عشق
سفر عشق از آن روز شروع شد که خدا
مهر یک بی کفن انداخت میان دل ما
تو همچو من سر کویت هزارها داری
ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد
آن بیرقی که دست علمدار کربلاست
از گوشهی عبای حسن آفریده اند
زمینه: به سوی حق رهسپارم
به سوی حق ره سپارم، واویلا / سر به برت می گذارم، واویلا
بعد علی اکبر، طاقت موندن ندارم
عمو بده اذن میدون، به خدا من بیقرارم
یتیممو آرزوی، دیدن بابامو دارم
واویلتا واویلا
شاعر: حسین رضائیان
ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید
شور: جانم عمو حسین
فرزند مجتبی پروردهی حسین
چون گل شکفته در دامان زینبین
غلطان به خاک و خون با آه و شور و شین
گردم فدای ات ای عشق عالمین
جانم عمو حسین
من یار دلبرم در اوج غربتم
نشناسی ام مگر پور نجابتم
قربانی ره عشق و ولایتم
ابن الحسن منم اصل کرامتم
جانم عمو حسین
شکسته بال تر از من میان مرغان نیست
دلم خوش است به اینکه کبوتر حرمم
واحد: ای نوجوون کربلا
ای نوجوون کربلا
ای یادگار مجتبی
ای تازه داماد حرم
دامادی تو شد عزا
زخمات چه بی شماره
دلم آروم نداره
جان عمو بیا نفس بکش دوباره
عمو حسین حسین جان
همیشه تو برام بودی
مثل علی اکبرم
تا که دیدن بی زرهی
سنگت زدند ای پسرم
جونم رسیده بر لب
عزا گرفته زینب
ببین که بوی خون گرفته سم مرکب
عمو حسین حسین جان
دلم میخواست حس نکنی
جای خالی باباتو
داره عمو دق میکنه
نکش روی خاک پاهاتو
به آرزوت رسیدی
دیگه نفس بریدی
بگو چی شد که این همه تو قد کشیدی
عمو حسین حسین جان
واحد: بالاترین محلهی پرواز
بالاترین محلهی پرواز جاش بود
خورشید از اهالی صبح نگاش بود
خال لبش که ارثیهی آفتابهاست
یک آسمان ستارهی قطبی فداش بود
یک بند بسته، بند دگر را نبسته است
این اشتیاق تازهی نعلین پاش بود
کم کم بزرگ میشود و مرد میشود
آنقدر سنگ و تیر و بهانه براش بود
افتاده بود و دور خودش داد میکشید
یک استخوانْ دردِ بدی در صداش بود
آن جادهای که ما به غبارش نمیرسیم
این نوجوان قافله در انتهاش بود
شاعر: استاد علی اکبر لطیفیان
واحد: ضربان قلب من سیدی یا ثارالله
ضربان قلب من سیدی یا ثارالله
هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله
السلام علیک یا اباعبدالله
سینه زن سینه بزن کرب و بلا نزدیکه
بیا تا پر بزنیم عرش خدا نزدیکه
چند قدم دیگه بریم صحن و سرا نزدیکه
سینه زن سینه بزن ببین حرم نزدیکه
حرم حضرت ارباب کرم نزدیکه
کربلا کرب و بلای دلبرم نزدیکه
حسین ثارالله حسین اباعبدالله
نوکر خونهی تو ساکن میخونه شدم
باز هم خواب حرم دیدم و دیوونه شدم
شبا هق هق میکنم از خواب بیدار میشم
دوباره خیره به عکس روی دیوار میشم
یه سلام میدم و زائر علمدار میشم
مادرم گفت پسرم دریا دل بزرگ شو
وقتی مجبنونم دید گفت عاقل بزرگ شو
سر سفره نذری ابوفاضل بزرگ شو
حسین ثارالله حسین اباعبدالله
بیا تا به ساحت خون خدا سلام بدیم
بیا تا به نیت امام رضا سلام بدیم
به نیابت امام مجتبی سلام بدیم
با خودم زیارت اربابو تمرین می کنم
به خودم توی حرم بودنو تلقین می کنم
با زیارت اشک یک سالمو تضمین می کنم
کربلا قالوا بلا علقمه و قربانگاه
شبیه امام حسن دم بگیریم بسم الله
لایوم کیومک یا اباعبدالله
حسین ثارالله حسین اباعبدالله
شور: کرببلات آقا برام باغ بهشته
کرببلات آقا برام باغ بهشته / اینو خدا خودش رو قلب من نوشته
کرببلات آقا می ارزه به دو دنیا - تویی امیر دل خسته یابن زهرا
آقام آقام 2 آقام حسین جان
شاعر: حسین رضائیان
ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید
سرود هیئت: چشمهی اشکه
چشمهی اشکه، تشنهی نوره
چشمایی که منتظر روز ظهوره
هر جمعه دل عاشق ما ندبه میخونه
بی تاب غم حضرت موعود میمونه
دل مانده و عهدی / با حضرت مهدی
شور و حماسه، پاکی و ایمان
خورده گره با غزل نام شهیدان
با یاد علی اکبرای راه خمینی
پر میزنه دل تا حرم سرخ حسینی
ماییم و ولایت / تا وقت شهادت
ناله و گریه، سوز تو سینه
بشم تو هیئتت دعام همینه
گریان غم فاطمهایم و آل زهرا
در سایهی بیرق کریم آل طاها
روضه پایانی: من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند
خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند
صفای دل توئی و دل زهر چه داشت صفا
صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند
جواب ناله دلهای خسته بر لب تو است
که را صدا کند آن کو تو را صدا نکند
هزار مرتبه حیف از نماز مرده بر او
که زنده ماند و جان در رهت فدا نکند
رضا مباد خدا از کسی که در همه عمر
تو را به قطره اشکی زخود رضا نکند
رهایی همه عالم بود به دست کسی
که هر چه بر سرش آید تو را رها نکند
کشیدم از دو جهان آستین که دولت عشق
مرا به جز در این آستان گدا نکند
کسی که خاتم خود را دهد به دشمن خود
چگونه از کرم خود نگه به ما نکند
گذشت عمر و اجل پر زند به دور سرم
بمیرم و نروم کربلا خدا نکند
تو درد داده ای و تو طبیب درد منی
به جز تو درد مرا هیچکس دوا نکند
هزار مرتبه «میثم» اگر رود سردار
به جز علی و به جز آل را ثنا نکند
شاعر: استاد غلامرضا سازگار
--------------------------------
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
آقام تو مدینه است ولی حرم نداره
غریب اونیه که همدم اشک و آهه
دیده که مادرش تو کوچه بیپناهه
دلم تو روضه ها شکسته مثل شیشه
ولی روزی مثل روز حسین نمی شه
شهید اونیه که سر به بدن نداره
آقام رو زمینه ولی کفن نداره
آقام، آقام حسن، آقام حسن، حسن جان
---------------------------------------------
تو نیستی دردم به اینجاها رسیده
کارم به شاید باید و امّا رسیده
اشک یتیمم سوخته دامانش... انگار
تنگ غروب روز عاشورا رسیده
میترسم از روزی که بر قبرم بخوانند
برخیز از جا و ببین آقا رسیده
نامه بر خوبی نشد گنجشک اشکم
پیغام هایم دست تو آیا رسیده؟
من ، مِنّ و مِن کردم برای خدمت امّا
تا اسم حاجت برده ام در جا رسیده
خورشید فصل پنجم دنیا کجایی؟
بی تو قسم اینجا فقط سرما رسیده
یکبار دیگر جمعهی با تو نیامد
یکبار دیگر شنبههای " نا رسیده "
شاعر: علیرضا لک
اطلاعیه مراسم:
موجود نیست
تصاویر مراسم:
موجود نیست