روضه خانگی شهادت امام صادق (ع) / هیئت رهپویان آل طاها (ع)؛ میدان جمهوری - 28 تیر 96
تصاویر، صوت و فیلم مراسم + متن اشعار در ادامه مطلب
صوت مراسم:
روضه: ناگهان سجاده را از زیر پایش میکشند؛ پخش آنلاین | دانلود
زمینه: دلها به غم آغشته شد؛ پخش آنلاین | دانلود
فیلم مراسم:
موجود نیست
متن اشعار:
روضه: ناگهان سجاده را از زیر پایش میکشند
ناگهان سجّاده را از زیر پایش میکِشند
مثل حیدر در میان کوچههایش میکشند
نامسلمانان به فکر سنّ و سالش نیستند
پابرهنه، بیعمامه، بیعبایش میکشند
بیمروّتها سوار مرکب و دنبال خود
پیرمردی را پیاده، بیعصایش میکشند
با طناب و دست بسته، سیلی و آتش به درب
لحظه لحظه عکس مادر را برایش میکشند
نای رفتن را ندارد در تنش اما به زور
در میان کوچه زیر دست و پایش میکشند
روضهها را در خیالش هی مجسم میکنند
از مدینه ناگهان تا کربلایش میکشند
زینت دوش نبی افتاده بی سر بر زمین
وای بر من از کجاها تا کجایش میکشند
شاه غیرت روی خاک افتاده و بیغیرتان
نقشهی حمله به سوی خیمههایش میکشند
چون نمیبرّید خنجر حنجرش را از جلو
ناکسان این بار خنجر از قفایش میکشند
کاروان عصمت وتوحید را، نامحرمان
کربلا تا کوفه و شام بلایش می کشند
اشک دختر بچهای یک شهر را بر هم زده
با سر باباش جان را از صدایش میکشند
در قنوتش رفته در فکر تمام روضهها
ناگهان سجاده را از زیر پایش میکشند
شاعر: مجتبی خرسندی
------------------------------
بوی غربت همیشه می آید
از سر قبر بی چراغ کسی
دل شهر مدینه میسوزد
با تب شعله های داغ کسی
جان عالم فدای قبری که
غیر خورشید سایبانش نیست
نه ضریحی نه سقف آینه ای
بر سرش غیر آسمانش نیست
دل من باز روضه میخواند
روضه ی غربت شقایق را
روضه ی حرمت و شکستن آن
روضه ی گریه های صادق را
روضه ای را که باز میخواهند
پر پروانه را بسوزانند
اصلاً انگار عادت اینهاست
نیمه شب خانه را بسوزانند
داغیِ سینه میکند باور
با نفس هاش آه سردی را
خاک این کوچه ها نمی فهمند
غربت اشک پیرمردی را
پیرمردی که سوز آتش را
ساکت و بی کلام حس میکرد
پیرمردی که درد غربت را
مثل نبضش مدام حس میکرد
وحشیانه هجوم آوردند
کودکت داشت ناله سر میداد
وسط کوچه دست بسته تو را
تا کشیدند امامه ات افتاد
بی عبا ، قد خمیده ، چون زهرا
پا برهنه ز خانه ات بردند
ای محاسن سپید آل رسول
خون دل اهل خانه ات خوردند
بین آن کوچه ای که باریک است
چه غم گریه آوری داری
از زمین خوردن تو فهمیدم
بی کسی، ارث مادری داری
ارث آن مادری که در کوچه
صورتش در هجوم سیلی بود
بعد آن ضربه سخت وا میشد
پلکهایی که شد سیاه و کبود
ولی آقا خیالتان راحت
بین آن کوچه ظلم باطل شد
معجر مادر زمین خورده
بین صورت و دست حائل شد
شاعر: مسعود اصلانی
-------------------------
باز هم نوبتِ مدینه شد و
در غَمَش باز کربلا میسوخت
باز در کوچه یِ بنی هاشم
خانه ای بین شعله ها می سوخت
نیمه شب ریختند در خانه
مو سپیدی به ریسمان بستند
درِ آتش گرفته را اما
ناگهان رویِ کودکان بستند
به پَرِ دامنی در این دسته
آتشِ چوبِ شعله وَر نگرفت
پدر از خانه رفت شَکرِ خدا
پهلویِ او به میخِ در نگرفت
نفسش بند آمده، نامرد
در پِیِ خود دوان دوان نَبَرش
پیرمرد است میخورد به زمین
بینِ کوچه کِشان کِشان نبرش
شرم از رنگِ این محاسن کن
رحم کُن حالِ کودکانش را
این چنین رفتن و زمین خوردن
درد آورده اُستخوانش را
حق بده که به یادِ او انداخت
گَرد و خاکی که بر محاسن داشت
مادرش را که تا درِ مسجد
داغِ بابا عزای محسن داشت
حق بده که به یادِ او انداخت
عرقِ سردِ رویِ پیشانیش
خونِ رویِ جبینِ جدش را
عمه و رنجِ کوچه گردانیش
حق بده که به یادِ او انداخت
عمه اش را گُذر گُذر بردند
از مسیری که ازدحام آنجاست
یعنی از راهِ تنگ تر بردند
حق بده که به یادِ او انداخت
گیسوانش که خاک آلوده اند
گیسویی را که در دلِ گودال
غرقِ خون رویِ خاک ها بودند
رویِ این کوچه ای که از سنگ است
همه جایش نشانیِ او بود
یادِ یک حنجر است این دفعه
نوبتِ روضه خوانی او بود
هرچه او بیشتر نَفَس میزد
بیشتر می زدند زینب را
تیغ شان مانده بود در گودال
با سپر می زدند زینب را
سَرِ شب کودکان همه در خواب
تا سحر میزدند زینب را
یک نفر در میان گودال و
صد نفر میزدند زینب را
شاعر: حسن لطفی
زمینه: دلها به غم آغشته شد
دلها به غم آغشته شد
امان از این غم ، امان از این غم ، واغربتا وای وای وای
امام صادق کشته شد
امان از این غم ، امان ازین غم ، واغربتا وای وای وای
به ناله و اشک روان / زهرا شده مرثیه خوان / وای وای وای
مدینه شد ماتم سرا / واویلتا واویلتا / وای وای وای
دلم گرفتار تو - عالم عزادار تو
شیع بود تا آخر - آقا هوادار تو
شده همه آوازم - شده دم پروازم
یه روز میام آقا جون - حرم برات می سازم
واغربتا یا مولا
******
اون دشمن پست پلید
امان از این غم ، امان ازین غم ، واغربتا وای وای وای
این پیر ِ مرد و می کشید
امان از این غم ، امان ازین غم ، واغربتا وای وای وای
دل ِ شکسته بردنش / با دست ِ بسته بردنش / وای وای وای
کشیدنش تو کوچه ها / پای برهنه بی ردا / وای وای وای
شدی عزادار اون شب - به یاد عمه زینب
به یاد داغ شام و - کوفه شدی جون بر لب
یاد رقیه کردی - چقدر تو گریه کردی
لعنت به ظلم و جور - بنی امیه کردی
واغربتا یا مولا
******
آقا دلت بود مبتلا
امان از این غم ، امان ازین غم ، واغربتا وای وای وای
به غصه های کربلا
امان از این غم ، امان ازین غم ، واغربتا وای وای وای
به یاد اون دور از وطن / شَیبُ الخضیب ِ بی کفن / وای وای وای
شدی عزادار حسین / شاه تموم عالمین / وای وای وای
***
ای کشته ی دور از وطن
دور از وطن وای، دور از وطن وای، دور از وطن، وای وای وای
ای تشنه ی صدپاره تن
ای بی کفن وای، ای بی کفن وای، ای بی کفن، وای وای وای
شبهای جمعه فاطمه / با ناله و با زمزمه / وای وای وای
گوید حسین من چه شد / نور دوعین من چه شد / وای وای وای
چشمای زینب خونه - اشک علی بارونه
مادر براش میخونه - حسین غریب مادر
داغ تو کرده پیرم - انقد زبون میگیرم
آخر برات میمیرم - حسین غریب مادر
حسین غریب مادر
شاعر: 3 بند اول: حاج امیر عباسی / بند آخر: حاج محمد صمیمی