مداحی شب سوم ماه محرم - حضرت رقیه (س) - زمینه و نوحه
شام تار من سحر شد / آمد از ره میهمانم
در بغل می گیرم او را / با دو دست نیمه جانم
با دو چشم، تار و خسته، می کنم او را نظاره
عمه بنگر، بر لبانش، از چه گشته پاره پاره
بشکند دستی که زد سنگ، بر جمال این ستاره
کی یتیمم کرده - کی غریبم کرده
به غم بابایم - کی اسیرم کرده
آه و واویلا
عمه اینجا را نگه کن / چه شده دندان بابا
نبرم هرگز ز یادم / ضربه های خیزران را
بهر مهمانی ندارم، جز لباسی پاره پاره
نزدم شانه به مویم، شعله دارد از شراره
بُرده دشمن، با قساوت، از دو گوشم گوشواره
ای به خون غلطیده - دخترت لرزیده
از جفای خولی - دخترت ترسیده
آه و واویلا
اشک چشمت گشته جاری / رنگ رخسارم چو دیدی
تیر غم را با نگاهت / از دلم بابا کشیدی
وقتی از ناقه فتادم، مادرت آمد کنارم
دیدم آن دم، صورتش را، همچو من بود آن نگارم
صبر من دیگر تمام است، طاقت ماندن ندارم
با دو چشمانی تر - صورتم را
بنگر
تا برایت گویم - از جمال مادر
آه و واویلا