مداحی شب سوم ماه محرم - حضرت رقیه (س) - زمزمه یا زمینه
برا یه دختر، سخته بابا
بمونه بی کس، بین صحرا
برا یه دختر، خیلی بده آواره باشه
خیلی بده تو نظر و اشاره باشه
بابا کجا بودی، تو کوچههای شام، نیومدی چرا کمکم، قهرم باهات بابا
نامردمای شام، همهش زدند محکم، سیلی به صورت کوچیکم، قهرم باهات بابا
بابا، دیگه منو نذاری بری
مُردم، از غصهی بیخبری
دیگه برام بسّه، آوارگی در به دری
دلم گرفته، دیگه بریدم
از مردم شام، خیری ندیدم
دلم گرفته، روسری از سرم کشیدن
تو کوچهها نامحرما، موهامو دیدن
از بس که اون نامرد، منو کشید از مو، نمونده مویی تو سرم، ناراحتم بابا
مگه نگفتی که، میرم سفر اما، برات عروسک میخرم، ناراحتم بابا
قلبم، شکسته از دست همه
هرچی، ناله کنم باز کممه
حال و هوای من، پر از مصیبت و غمه
چی کار کنم این، حال خرابو
خوب شد ندیدی، بزم شرابو
یادم نمیره، که خیزران میزد به لبهات
عمه میگفت که میرسی، آخر به بابات
تلافی سنگی، که خورد به پیشونیت، خونی میشه لبای منو، شبیه تو میشم
یه چی بگم بابا، تو مجلس امروز، حرف از کنیزی زدن و، عمو نبود پیشم
بابا، دیگه بیا منو ببر
وقتش، شده با هم بریم سفر
بیا یه بار دیگه، ناز سه سالتو بخر