وبگاه رسمی کربلایی حسین رضائیان

پایگاه انتشار مداحی‌ها، مولودی‌خوانی‌ها و سروده‌های هیئت (تصانیف مداحی)
سه شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۲۳ ق.ظ

مراسم روز عرفه و عزاداری شهادت حضرت مسلم (ع) / هیئت زوار الزهرا (س) - نازی‌آباد؛ 21 شهریور 95

حسین رضائیان

 

تصاویر، صوت و فیلم مراسم + متن اشعار در ادامه مطلب

صوت مراسم:

مناجات: فرازی از دعای عرفه؛ پخش آنلاین | دانلود

روضه: در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم؛ پخش آنلاین | دانلود

پیش زمینه: آقا کجا میایی؛ پخش آنلاین | دانلود

زمینه: توی کوچه‌های کوفه؛ پخش آنلاین | دانلود

شور: حسین، ارباب بی کفن؛ پخش آنلاین | دانلود

شور: آقا تو دین من و دنیای منی؛ پخش آنلاین | دانلود

 

فیلم مراسم:

موجود نیست

 

متن اشعار:

روضه: در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم

باور نمی کردم گذرها را ببندند
من را که می بینند درها را ببندند

خورشید بودم زیر نور ماه رفتم
جان خودت تا صبح خیلی راه رفتم

در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم
این چند شب یک خواب راحت هم نکردم

من شیر بودم کوفه در زنجیرم انداخت
این کوچه های تنگ آخر گیرم انداخت

امروز جان دادم اگر، جانت سلامت
دندان من افتاد دندانت سلامت

حالا که می آیی کفن بردار حتما
ای یوسف من پیرهن بردار حتما

حالا که می آیی ستاره کم بیاور
با دخترانت گوشواره کم بیاور

حیرانم اما هیچکس حیران من نیست
باور کن اینجایی که دیدم جای زن نیست

اینجا برای خیزران لب را نیاری
آقا خدا ناکرده زینب را نیاری

اصلا ببین گل ها توان خار دارند؟
پرده نشینان طاقت بازار دارند؟

من راضی ام انگشتر من را بگیرند
وقت کنیزی دختر من را بگیرند

اینجا برای نعل پا دارند آنقدر
کنج تنور خانه جا دارند آنقدر

مهر و وفا که نه جفا دارند، اما
اینجا کفن نه بوریا دارند اما

باید مسیر تو چرا اینجا بیفتد؟
حیف از سر تو نیست زیر پا بیفتد؟

شاعر: علی اکبر لطیفیان

 

---------------------------

 

کوچه گرد غریب این شهرم

بی کسی در غروب می‌دانم

سر بشکسته ام گواهی شد

بارش سنگ و چوب می‌دانم

 

درِ هر خانه‌ای که می‌رفتم

دیدم آنجا که جان پناهم نیست

تازه فهمیده‌ام که در این شهر

غیر عشق علی گناهم نیست

 

روی دارالامارۀ  کوفه

مقتلم را به چشم خود دیدم

معنی میهمان نوازی از

لب و ابروی پاره فهمیدم

 

دست من بشکند، چرا گفتم

آنچه در کوفه هست بر کام است

خون پیشانی‌ام گواهی شد

کوفه شهری غریب و بد نام است

 

روی دارالاماره‌ام اما

من به نزد تو منزلت دارم

دعوتت کرده‎‌اند این مردم

من از این کوفه دست خط دارم

 

سر راهم چه چاله‌ها کندند

که سفیر تو را محک بزنند

خانۀ  طوعه را زدند آتش

تا به زخم دلم نمک بزنند

 

ریسمان و طناب آوردند

یاد دستان بسته افتادم

هر زمانی که من زمین خوردم

یاد پهلو شکسته افتادم

 

گریه‌هایم به عالمی ‌فهماند

که فقط فکر ماتمت هستم

ناله‌های غریب من گوید

فکر فردای زینبت هستم

 

حرمله با نگاه زخم آلود

فکر گُل‌ها و فصل پاییز است

کودک شیرخواره را دیگر

تو نیاور که خنجرش تیز است

 

نیزه‌هاشان برایت آماده

تیغ‌هاشان همه بُود در کار

اندر این کوفه قحطی آب است

مشک‌های اضافه هم بردار

 

شاعر: وحید مصلحی

 

-----------------------

 

کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا

گر چشم روزگار بر او زار می گریست
خون می گذشت از سر ایوان کربلا

نگرفت دست دهر گلابیبه غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا

از آب هم مضایقه کردندکوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

بودند دیو و دد همه سیراب ومی مکند
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد
فریادالعطش ز بیابان کربلا

آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمه یسلطان کربلا

آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد
کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد

 

شاعر: محتشم کاشانی

پیش زمینه: آقا کجا میایی

مسلم میان کوفه، تنها و دیده گریان

در ذکر سجده گوید، کوفه میا حسین جان

 

اینجا برای زینب، سنگ است نقل مجلس

آقا حذر کن از این، مهمانی پریشان

 

بازار انس و الفت، خالی ز مشتری شد

اما شلوغ گشته، بازار نیزه داران

 

شاعر: حسین رضائیان

ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید

زمینه: توی کوچه‌های کوفه

توی کوچه های کوفه تک و تنها دربه در / آرزومه که یه جوری خبرت کنم نیای

کوفیا دوباره زیر قولشون زدن حسین / آقا برگرد از سفر، آخه داری کجا میای2

نیا، کوفه آقای من -  نیا، کوفه مولای من -  ببین، حال شیدای من  

حسین، آقا کوفه نیا

 

شاعر: حسین رضائیان

ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید

شور: حسین، ارباب بی کفن

آرزوم بود که دوباره ببینم محرمو / آرزوم بود که دوباره بشینم تو هیئتت

آرزوم بود که دوباره سینه زن باشم برات / رسیدم به آرزوم ممنونم از محبتت

سلام، ارباب با وفا -  سلام، آقای عاشقا -  سلام، مولای سرجدا

حسین، ارباب بی کفن

 

شاعر: حسین رضائیان

ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید

شور: آقا تو دین من و دنیای منی

شور شب‌های منی، ذکر لب‌های من

آقا تو دین من و، دنیای منی

 

عزیز فاطمه، منم فقیر تو

 

کسی رو دوست ندارم ارباب وللهِ من به غیر تو

خدا رو شکر یه عمره هستم پا روضه‌ها اسیر تو

 

آقا تو دین من و، دنیای منی

 

راه تو راه نجات، هستی عالی درجات

گریه کردن واسه تو، اصل برکات

 

دمی ز روضه‌ها، نمی‌شوم جدا

 

دوباره باز شدم آقا دلتنگ اذون کربلا

تو شاه کربلایی و ما هم بر در شما گدا

 

گریه کردن واسه تو، اصل برکات

اطلاعیه مراسم:

حسین رضائیان

تصاویر مراسم:

حسین رضائیان



نوشته شده توسط یاحق
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

وبگاه رسمی کربلایی حسین رضائیان

پایگاه انتشار مداحی‌ها، مولودی‌خوانی‌ها و سروده‌های هیئت (تصانیف مداحی)

وبگاه رسمی کربلایی حسین رضائیان

سالیانی‌ست که با نوکری‌ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

حسین رضائیان

 

تصاویر، صوت و فیلم مراسم + متن اشعار در ادامه مطلب

صوت مراسم:

مناجات: فرازی از دعای عرفه؛ پخش آنلاین | دانلود

روضه: در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم؛ پخش آنلاین | دانلود

پیش زمینه: آقا کجا میایی؛ پخش آنلاین | دانلود

زمینه: توی کوچه‌های کوفه؛ پخش آنلاین | دانلود

شور: حسین، ارباب بی کفن؛ پخش آنلاین | دانلود

شور: آقا تو دین من و دنیای منی؛ پخش آنلاین | دانلود

 

فیلم مراسم:

موجود نیست

 

متن اشعار:

روضه: در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم

باور نمی کردم گذرها را ببندند
من را که می بینند درها را ببندند

خورشید بودم زیر نور ماه رفتم
جان خودت تا صبح خیلی راه رفتم

در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم
این چند شب یک خواب راحت هم نکردم

من شیر بودم کوفه در زنجیرم انداخت
این کوچه های تنگ آخر گیرم انداخت

امروز جان دادم اگر، جانت سلامت
دندان من افتاد دندانت سلامت

حالا که می آیی کفن بردار حتما
ای یوسف من پیرهن بردار حتما

حالا که می آیی ستاره کم بیاور
با دخترانت گوشواره کم بیاور

حیرانم اما هیچکس حیران من نیست
باور کن اینجایی که دیدم جای زن نیست

اینجا برای خیزران لب را نیاری
آقا خدا ناکرده زینب را نیاری

اصلا ببین گل ها توان خار دارند؟
پرده نشینان طاقت بازار دارند؟

من راضی ام انگشتر من را بگیرند
وقت کنیزی دختر من را بگیرند

اینجا برای نعل پا دارند آنقدر
کنج تنور خانه جا دارند آنقدر

مهر و وفا که نه جفا دارند، اما
اینجا کفن نه بوریا دارند اما

باید مسیر تو چرا اینجا بیفتد؟
حیف از سر تو نیست زیر پا بیفتد؟

شاعر: علی اکبر لطیفیان

 

---------------------------

 

کوچه گرد غریب این شهرم

بی کسی در غروب می‌دانم

سر بشکسته ام گواهی شد

بارش سنگ و چوب می‌دانم

 

درِ هر خانه‌ای که می‌رفتم

دیدم آنجا که جان پناهم نیست

تازه فهمیده‌ام که در این شهر

غیر عشق علی گناهم نیست

 

روی دارالامارۀ  کوفه

مقتلم را به چشم خود دیدم

معنی میهمان نوازی از

لب و ابروی پاره فهمیدم

 

دست من بشکند، چرا گفتم

آنچه در کوفه هست بر کام است

خون پیشانی‌ام گواهی شد

کوفه شهری غریب و بد نام است

 

روی دارالاماره‌ام اما

من به نزد تو منزلت دارم

دعوتت کرده‎‌اند این مردم

من از این کوفه دست خط دارم

 

سر راهم چه چاله‌ها کندند

که سفیر تو را محک بزنند

خانۀ  طوعه را زدند آتش

تا به زخم دلم نمک بزنند

 

ریسمان و طناب آوردند

یاد دستان بسته افتادم

هر زمانی که من زمین خوردم

یاد پهلو شکسته افتادم

 

گریه‌هایم به عالمی ‌فهماند

که فقط فکر ماتمت هستم

ناله‌های غریب من گوید

فکر فردای زینبت هستم

 

حرمله با نگاه زخم آلود

فکر گُل‌ها و فصل پاییز است

کودک شیرخواره را دیگر

تو نیاور که خنجرش تیز است

 

نیزه‌هاشان برایت آماده

تیغ‌هاشان همه بُود در کار

اندر این کوفه قحطی آب است

مشک‌های اضافه هم بردار

 

شاعر: وحید مصلحی

 

-----------------------

 

کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا

گر چشم روزگار بر او زار می گریست
خون می گذشت از سر ایوان کربلا

نگرفت دست دهر گلابیبه غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا

از آب هم مضایقه کردندکوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

بودند دیو و دد همه سیراب ومی مکند
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد
فریادالعطش ز بیابان کربلا

آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمه یسلطان کربلا

آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد
کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد

 

شاعر: محتشم کاشانی

پیش زمینه: آقا کجا میایی

مسلم میان کوفه، تنها و دیده گریان

در ذکر سجده گوید، کوفه میا حسین جان

 

اینجا برای زینب، سنگ است نقل مجلس

آقا حذر کن از این، مهمانی پریشان

 

بازار انس و الفت، خالی ز مشتری شد

اما شلوغ گشته، بازار نیزه داران

 

شاعر: حسین رضائیان

ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید

زمینه: توی کوچه‌های کوفه

توی کوچه های کوفه تک و تنها دربه در / آرزومه که یه جوری خبرت کنم نیای

کوفیا دوباره زیر قولشون زدن حسین / آقا برگرد از سفر، آخه داری کجا میای2

نیا، کوفه آقای من -  نیا، کوفه مولای من -  ببین، حال شیدای من  

حسین، آقا کوفه نیا

 

شاعر: حسین رضائیان

ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید

شور: حسین، ارباب بی کفن

آرزوم بود که دوباره ببینم محرمو / آرزوم بود که دوباره بشینم تو هیئتت

آرزوم بود که دوباره سینه زن باشم برات / رسیدم به آرزوم ممنونم از محبتت

سلام، ارباب با وفا -  سلام، آقای عاشقا -  سلام، مولای سرجدا

حسین، ارباب بی کفن

 

شاعر: حسین رضائیان

ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید

شور: آقا تو دین من و دنیای منی

شور شب‌های منی، ذکر لب‌های من

آقا تو دین من و، دنیای منی

 

عزیز فاطمه، منم فقیر تو

 

کسی رو دوست ندارم ارباب وللهِ من به غیر تو

خدا رو شکر یه عمره هستم پا روضه‌ها اسیر تو

 

آقا تو دین من و، دنیای منی

 

راه تو راه نجات، هستی عالی درجات

گریه کردن واسه تو، اصل برکات

 

دمی ز روضه‌ها، نمی‌شوم جدا

 

دوباره باز شدم آقا دلتنگ اذون کربلا

تو شاه کربلایی و ما هم بر در شما گدا

 

گریه کردن واسه تو، اصل برکات

اطلاعیه مراسم:

حسین رضائیان

تصاویر مراسم:

حسین رضائیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی