جشن ولادت امام رضا (ع) / هیئت کریم آل طاها (ع) - میدان خراسان؛ 23 تیر 98
تصاویر، صوت و فیلم مراسم + متن اشعار در ادامه مطلب
صوت مراسم:
شور: ای حرمت ملجأ درماندگان؛ پخش آنلاین | دانلود
شور: کبوتر دل من؛ پخش آنلاین | دانلود
مدح: شب از نفس افتاد باران؛ پخش آنلاین | دانلود
شور: منو ببر به کربلات؛ پخش آنلاین | دانلود
شعر پایانی: دلم شکسته دلم را نمیخری آقا؛ پخش آنلاین | دانلود
فیلم مراسم:
موجود نیست
متن اشعار:
شور: ای حرمت ملجأ درماندگان
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده
ای گل بیخار گلستان عشق
قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حریمت مَثل کهرباست
شوق و سبک خیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع
گرمی جانسوز به آهم بده
لشکر شیطان به کمین منند
بیکسم ای شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به منب
با نظری یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطابخش همه عالمی
جمله حاجات مرا هم بده
آن چه صلاح است برای «حسان»
از تو اگر هم که نخواهم بده
شاعر: حبیب الله چایچیان (حسان)
شور: کبوتر دل من
کبوتر دل منف دوباره شد هوایی
پر میزنه به سمت، یه گنبد طلایی
اون گنبد طلا، آقا قلبمو برده
رو سردر دلم، مهر عشق تو خورده
دل میشه باصفا / از کرم شما
روزی کربلا / دست امام رضا
یا علی موسی الرضا
شاعر بندهای بعدی: حسین رضائیان
ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید
مدح: شب از نفس افتاد باران
شب از نفس افتاد، باران را صدا زد
پروانه بالش سوخت، درمان را صدا زد
خورشیدِ هر مغرب، خراسان را صدا زد
بیچارهاى در صحن، سلطان را صدا زد
دستِ گدایى پیش تو همواره باز است
پرسه زدن در مرقدت عین نماز است
نامِ على موسى الرضا شهد کلام است
ذکرِ رضا جان روى زخمم التیام است
با تو همیشه نوکرت در احترام است
غیر از تو خواهش پیش هر فردى حرام است
عمریست سوی گنبد تو تا شدم من
آقایى از تو بود اگر آقا شدم من
مشهد همیشه لذتِ دیدار دارد
هرکس که مىآید زیارت کار دارد
دردِدلى در گوشهاى با یار دارد
دیدم کشاورزى که هِى اصرار دارد:
محصولِ من دستِ خودت، دورت بگردم
ای کاش که از این زیارت برنگردم
پیرزنى آورده قالیچه برایت
مى زد تو را با لهجهاى شیرین صدایت
بهتر ندارُم تا بیندازُم به پایت
یعنى تمامِ هستیاُم آقا فدایت
بال ملک فرشِ عبورِ زائرانت
خلوت نخواهد شد حضورِ زائرانت
در زائرانِ تو مسیحا دم زیاد است
در جاى جاىِ مرقدت حاتم زیاد است
یک گوشه چشمت از سرِ آدم زیاد است
آن قدر خوبى پیش تو هم کم، زیاد است
تعبیرِ رأفت از نگاهت پا گرفته
خوبىِ مطلق از شما معنا گرفته
مثلِ کویرم، پیش تو آباد هستم
از سائلانِ پنجره فولاد هستم
در صحن آزادىِ تو آزاد هستم
در اکثرِ اوقات گوهرشاد هستم
در صحنِ گوهرشاد از دنیا جدایم
انگار مى افتد به جنت رد پایم
سنگ آمدم پیشت طلا برگردم این بار
خاکم که باید کیمیا برگردم این بار
زندانیام شاید رها برگردم این بار
با یک برات کربلا برگردم این بار
هر بار رفتم کربلا از تو گرفتم
من زندگى را از خدا، از تو گرفتم
آهوى سرگشته شدم ضامن ندارم
مردابیام! جز برکهاى ساکن ندارم
من ظاهراً خوبم ولى باطن ندارم
من که به غیر از حضرتِ ثامن ندارم
من آمدم اى شاه! دنبال پناهم
چیزى ندارم غیر از این بارِ گناهم
گفتى که میآیى به وقت احتضارم
گفتى که میبینم تو را بینِ مزارم
گفتى که محشر میرسى بر حال زارم
مشتاق مرگ و منتظر بر آن سه بارم
هر لحظه آقاجان به داد من رسیدى
بارِ مرا تنها تو بودى که خریدى
خورشید میآید که تکثیرش کنى تو
جانم به آن رویا که تعبیرش کنى تو
قرآن نشسته تا که تفسیرش کنى تو
آوردهام دل را که تعمیرش کنى تو
دستور دادى شیر پرده رخ نشان داد
ارکان آنجا را به یک غرش تکان داد
ذکر سجودت ابر و باران را خبر کرد
نور نگاهت روحِ ایمان را خبر کرد
شهر خراسان کلّ ایران را خبر کرد
خاک عبایت تا فقیران را خبر کرد
از هر نژادى زائرى آمد کنارت
وقت غزل شد، شاعرى آمد کنارت
تو اهل شعری و غزلهاى حماسى
اشعار نابِ فاطمى با عطر یاسى
روضه به پا کردى به دوران سیاسى
دایر شده درس تو با زهرا شناسى
هر لحظهات با روضهى مادر گذشته
عمرت کنارِ چشمهى کوثر گذشته
این در همیشه باز بوده دعوتى نیست
آن قدر جا دارد سرایش، نوبتى نیست
زائر شدن غیر از کمى خوش همتى نیست
در آرزوىِ ما غذاى حضرتى نیست
عمریست پاى سفرهى شاه جهانیم
اصلاً مگر بوده که ما بى نان بمانیم
مثلِ تو من هم با کبوترها شفیقم
از قم رسیدم، شاعرِ صحنِ عتیقم
عمریست نامت حک شده روىِ عقیقم
هر جا نشستم، گفتهام با تو رفیقم
آیا رفاقت انتها دارد؟ ندارد
دورى زِ تو آیا دوا دارد؟ ندارد
جز تو کسى فکرِ دواىِ ما نبوده
دور از رضا بودن رضاىِ ما نبوده
جز صحن گوهرشاد جاىِ ما نبوده
مشهد اگر چه کربلاىِ ما نبوده
اما خدا را با رضا جان میشناسیم
از لطف او بوده که قرآن میشناسیم
مشهد، خدا نزدیکتر از پیرهنهاست
اینجا پناهِ آخرینِ بیوطنهاست
از خوبیاش در گوشِ ما دائم سخنهاست
مشهد، محل اتحاد سینهزنهاست
چیزى نمانده تا محرم، آه آقا...
باید شوم با گریهات همراه آقا
سر را به دامان جوادت میگذارى
یعنى که تنها نیستى، همراه دارى
ترسى براى غارت خیمه ندارى
در حجرهاى... اینجا نمیآید سوارى
در بین جمعیت خبر از خواهرت نیست
شکر خدا وقت شهادت دخترت نیست
شاعر: محمدسعید ابراهیمی
شور: منو ببر به کربلات
ارباب ارباب، جونم فدات
منو ببر، به کربلات
آقام آقام حسین، آقام آقام
شاعر: حسین رضائیان
ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید
شعر پایانی: دلم شکسته دلم را نمیخری آقا
دلم شکسته ، دلم را نمی خری آقا!؟
مرا به صحن بهشتت نمی بری آقا!؟
اگر چه غرق گناهم ولی خبر دارم
تو آبروی کسی را نمی بری آقا
چقدر خوبی و دل رحم و مهربان ، عاشق
و در دقایق عمرم شناوری آقا
همیشه از حرمت بوی مهر می آید
شبیه باغ پر از گل معطری آقا
تمام دفتر شعرم فدای چشمانت
که از تمام غزلهام بهتری آقا
ولی بدون تو این شعر ها چه دلتنگند
بدون نام تو اصلا چه دفتری آقا
در اوج بی کسی ام در خیال من هستی
تویی که یارترین یار و یاوری آقا
شاعر: علی اصغر ذاکری
اطلاعیه مراسم:
تصاویر مراسم: