وبگاه رسمی کربلایی حسین رضائیان

پایگاه انتشار مداحی‌ها، مولودی‌خوانی‌ها و سروده‌های هیئت (تصانیف مداحی)
شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۳۳ ب.ظ

مناجات سحری ماه رمضان / هیئت زوارالزهرا (س)؛ نازی آباد - 3 تیر 95

حسین رضائیان

 

تصاویر، صوت و فیلم مراسم + متن اشعار در ادامه مطلب

صوت مراسم:

مناجات: یا رب گناهکارم و آلوده دامنم؛ پخش آنلاین | دانلود

مناجات: فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی؛ پخش آنلاین | دانلود

روضه: بس کن رباب (توسل به حضرت علی اصغر ع)؛ پخش آنلاین | دانلود

زمینه: صلی الله علیک یااباعبدالله؛ پخش آنلاین | دانلود

روضه پایانی: بس که عصیان تو کردم؛ پخش آنلاین | دانلود

 

فیلم مراسم:

موجود نیست

 

متن اشعار:

مناجات: یا رب گناهکارم و آلوده دامنم

یا رب گناهکارم و آلوده دامنم

تو چاره‌ساز و از همه بیچاره‌تر منم

 

مأیوس از عنایت و لطف تو نیستم

با این همه گناه که باشد به گردنم

 

صد بار توبه کرده و توبه شکسته‌ام

این بار توبه کردم از این توبه ‌کردنم

 

شیطان هماره دشمن من، تو همیشه دوست

من دوست را نهاده، به دنبال دشمنم

 

بگذشت عمر و برزخ من می‌شود شروع

از لحظه‌ای که روح جدا گردد از تنم

 

ای مرگ مهلتی که در این تنگنای وقت

دست دعا به دامن آل عبا زنم

 

خواهی اگر گناه مرا بر رُخم کشی

بهتر که خویش را به جهنّم بیفکنم

 

کردم گناه و توبه شکستم هزار بار

یکدم نشد که سر عوض توبه بشکنم

 

دریا حریف نیست که پاکم کند دگر

باید شود به خون جگر پاک، دامنم

 

شاعر: حاج غلامرضا سازگار

مناجات: فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی

بازآمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم

وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم

 

هفت اختر بی‌آب را کاین خاکیان را می خورند

هم آب بر آتش زنم هم بادهاشان بشکنم

 

از شاه بی‌آغاز من پران شدم چون باز من

تا جغد طوطی خوار را در دیر ویران بشکنم

 

ز آغاز عهدی کرده‌ام کاین جان فدای شه کنم

بشکسته بادا پشت جان گر عهد و پیمان بشکنم

 

امروز همچون آصفم شمشیر و فرمان در کفم

تا گردن گردن کشان در پیش سلطان بشکنم

 

روزی دو باغ طاغیان گر سبز بینی غم مخور

چون اصل‌های بیخشان از راه پنهان بشکنم

 

من نشکنم جز جور را یا ظالم بدغور را

گر ذره‌ای دارد نمک گیرم اگر آن بشکنم

 

هر جا یکی گویی بود چوگان وحدت وی برد

گویی که میدان نسپرد در زخم چوگان بشکنم

 

گشتم مقیم بزم او چون لطف دیدم عزم او

گشتم حقیر راه او تا ساق شیطان بشکنم

 

چون در کف سلطان شدم یک حبه بودم کان شدم

گر در ترازویم نهی می دان که میزان بشکنم

 

چون من خراب و مست را در خانه خود ره دهی

پس تو ندانی این قدر کاین بشکنم آن بشکنم

 

گر پاسبان گوید که هی بر وی بریزم جام می

دربان اگر دستم کشد من دست دربان بشکنم

 

چرخ ار نگردد گرد دل از بیخ و اصلش برکنم

گردون اگر دونی کند گردون گردان بشکنم

 

خوان کرم گسترده‌ای مهمان خویشم برده‌ای

گوشم چرا مالی اگر من گوشهٔ نان بشکنم

 

نی نی منم سرخوان تو سرخیل مهمانان تو

جامی دو بر مهمان کنم تا شرم مهمان بشکنم

 

ای که میان جان من تلقین شعرم می کنی

گر تن زنم خامش کنم ترسم که فرمان بشکنم

 

از شمس تبریزی اگر باده رسد مستم کند

من لاابالی وار خود استون کیوان بشکنم

 

شاعر: مولوی

روضه: بس کن رباب (توسل به حضرت علی اصغر ع)

بس کن رباب نیمه‌ای از شب گذشته است

دیگر بخواب نیمه‌ای از شب گذشته است

 

کم خیره شو به نیزه، علی را نشان نده

گهواره نیست دست خودت را تکان نده

 

با دستهای بسته مزن چنگ بر رُخَت

با ناخن شکسته مزن چنگ بر رُخَت

 

بس کن رباب حرمله بیدار می‌شود

سهمت دوباره خندۀ انظار می‌شود

 

ترسم که نیزه دار کمی جابه‌جا شود

از روی نیزه رأس عزیزت رها شود

 

یک شب ندیده‌ایم که بی غم نیامده

دیدی هنوز زخم گلو هم نیامده

 

گرچه امید چشم ترت ناامید شد

بس کن رباب یک شبه مویت سپید شد

 

پیراهنی که تازه خریدی نشان مده

گهواره نیست دست خودت را تکان مده

 

با خنده خواب رفته تماشا نمی‌کند

مادر نگفته است و زبان وا نمی‌کند

 

بس کن رباب زخم گلو را نشان مده

قنداقه نیست، دست خودت را تکان مده

 

دیگر ز یادت این غم سنگین نمی‌رود

آب خوش از گلوی تو پائین نمی‌رود

 

بس کن ز گریه حال تو بهتر نمی‌شود

این گریه‌ها برای تو اصغر نمی‌شود

 

شاعر: حسن لطفی

 

-----------------------

 

 پیر همه بود اگرچه او کودم بود

صبرش به غریبی پدر اندک بود

می کرد به نی اشاره می‌گفت رباب

ای کاش سر نیزه کمی کوچک بود

 

-------------------------------------

 

چه قیامتی شده زمین می‌لرزه ای خدا

سر داداش اصغرم افتاده زیر دست و پا

 

------------------------------------------

 

شش ماهه‌ بود و رنگ‌ جمالش‌ پریده‌ بود

از هوش‌ رفته‌ یا که‌ به‌ ناز آرمیده‌ بود

 

شمان‌ خود گشود و ز گهواره‌ زد برون‌

هل‌ من‌ معین‌ غربت‌ بابا شنیده‌ بود

 

او محسن‌ است‌ یا که‌ از او در نیابت‌ است‌

خاکستری‌ که‌ حاصل‌ عمر شهیده‌ بود

 

لب‌ تشنه‌ بود از عطش‌ غربت‌ پدر

آمد ولی‌ به‌ جان‌، غم‌ بابا خریده‌ بود

 

یک‌ لحظه‌ هم‌ درنگ‌ نکرد خصم‌ خیره‌ سر

انگار تا به‌ حال‌ سپیدی‌ ندیده‌ بود

 

تیر سه‌ شعبه‌ای‌ که‌ زد از جنس‌ میخ‌ در

از گوش‌ تا به‌ گوش‌ علی‌ را دریده‌ بود

 

باور نداشتند، علی‌، دست‌ و پا زند

هجم‌ سه‌ شعبه‌ چون‌ نفسش‌ را بریده‌ بود

 

آیا شتاب‌ تیر کمک‌ کرد یا حسین‌

خود تیر را ز حنجره‌ بیرون‌ کشیده‌ بود

 

شاعر: احسان محسنی فرد

زمینه: صلی الله علیک یااباعبدالله

کربلایی نشدم خجلت این غم دارم

تا ابد بر دل خود شور محرّم دارم

 هر دری بسته شود جز در پر فیض حسین

کاین در خانه‌ی عشق است که باز است هنوز

 

بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود

داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود 1

 

گرد حرم دویده ام صفا و مروه دیده ام

هیچ کجا برای من کرب و بلا نمی شود

 

ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند

سوختگان غمت با غم دل خرمند

 

هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت

با خبران غمت، بی خبر از عالمند

 

در شکن طُره ات، بسته دل عالمیست

وآن همه دلبستگان، عقده گشای همند

 

یوسف مصر بقا در همه عالم تویی

در طلبت مرد و زن، آمده با درهم اند

 

تاج سر بوالبشر، خاک شهیدان توست

کاین شهدا تا ابد، فخر بنی آدمند

 

در طلبت اشک ماست، رونق مرآت دل

کاین دُرَر با فروغ، پرتو جام جمند

 

چون به جهان خرمی، جز غم روی تو نیست

باده کشان غمت، مست شراب غمند

 

عِقد عزای تو هست، سنت اسلام و بس

سلسله ی کائنات، حلقه ی این ماتمند

 

گشت چو در کربلا، رایت عشقت بلند

خیل ملک در رکوع، پیش لوایت خمند

 

خاک سر کوی تو، زنده کند مرده را

زآنکه شهیدان تو، جمله مسیحا دمند

 

هر دم از این کشتگان گر طلبی بذل جان

در قدمت جانفشان، با قدمی محکمند

 

شاعر: فؤاد کرمانی

 

1: این بیت از مولوی است.

روضه پایانی: بس که عصیان تو کردم

بس که عصیان تو کردم به جهان خوار شدم

عاقبت در عمل خویش گرفتار شدم

دفتر جرم مرا روز جزا باز مکن

 من به امید عطای تو گنه کار شدم

 

اطلاعیه مراسم:

موجود نیست

تصاویر مراسم:

موجود نیست



نوشته شده توسط یاحق
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

وبگاه رسمی کربلایی حسین رضائیان

پایگاه انتشار مداحی‌ها، مولودی‌خوانی‌ها و سروده‌های هیئت (تصانیف مداحی)

وبگاه رسمی کربلایی حسین رضائیان

سالیانی‌ست که با نوکری‌ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

حسین رضائیان

 

تصاویر، صوت و فیلم مراسم + متن اشعار در ادامه مطلب

صوت مراسم:

مناجات: یا رب گناهکارم و آلوده دامنم؛ پخش آنلاین | دانلود

مناجات: فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی؛ پخش آنلاین | دانلود

روضه: بس کن رباب (توسل به حضرت علی اصغر ع)؛ پخش آنلاین | دانلود

زمینه: صلی الله علیک یااباعبدالله؛ پخش آنلاین | دانلود

روضه پایانی: بس که عصیان تو کردم؛ پخش آنلاین | دانلود

 

فیلم مراسم:

موجود نیست

 

متن اشعار:

مناجات: یا رب گناهکارم و آلوده دامنم

یا رب گناهکارم و آلوده دامنم

تو چاره‌ساز و از همه بیچاره‌تر منم

 

مأیوس از عنایت و لطف تو نیستم

با این همه گناه که باشد به گردنم

 

صد بار توبه کرده و توبه شکسته‌ام

این بار توبه کردم از این توبه ‌کردنم

 

شیطان هماره دشمن من، تو همیشه دوست

من دوست را نهاده، به دنبال دشمنم

 

بگذشت عمر و برزخ من می‌شود شروع

از لحظه‌ای که روح جدا گردد از تنم

 

ای مرگ مهلتی که در این تنگنای وقت

دست دعا به دامن آل عبا زنم

 

خواهی اگر گناه مرا بر رُخم کشی

بهتر که خویش را به جهنّم بیفکنم

 

کردم گناه و توبه شکستم هزار بار

یکدم نشد که سر عوض توبه بشکنم

 

دریا حریف نیست که پاکم کند دگر

باید شود به خون جگر پاک، دامنم

 

شاعر: حاج غلامرضا سازگار

مناجات: فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی

بازآمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم

وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم

 

هفت اختر بی‌آب را کاین خاکیان را می خورند

هم آب بر آتش زنم هم بادهاشان بشکنم

 

از شاه بی‌آغاز من پران شدم چون باز من

تا جغد طوطی خوار را در دیر ویران بشکنم

 

ز آغاز عهدی کرده‌ام کاین جان فدای شه کنم

بشکسته بادا پشت جان گر عهد و پیمان بشکنم

 

امروز همچون آصفم شمشیر و فرمان در کفم

تا گردن گردن کشان در پیش سلطان بشکنم

 

روزی دو باغ طاغیان گر سبز بینی غم مخور

چون اصل‌های بیخشان از راه پنهان بشکنم

 

من نشکنم جز جور را یا ظالم بدغور را

گر ذره‌ای دارد نمک گیرم اگر آن بشکنم

 

هر جا یکی گویی بود چوگان وحدت وی برد

گویی که میدان نسپرد در زخم چوگان بشکنم

 

گشتم مقیم بزم او چون لطف دیدم عزم او

گشتم حقیر راه او تا ساق شیطان بشکنم

 

چون در کف سلطان شدم یک حبه بودم کان شدم

گر در ترازویم نهی می دان که میزان بشکنم

 

چون من خراب و مست را در خانه خود ره دهی

پس تو ندانی این قدر کاین بشکنم آن بشکنم

 

گر پاسبان گوید که هی بر وی بریزم جام می

دربان اگر دستم کشد من دست دربان بشکنم

 

چرخ ار نگردد گرد دل از بیخ و اصلش برکنم

گردون اگر دونی کند گردون گردان بشکنم

 

خوان کرم گسترده‌ای مهمان خویشم برده‌ای

گوشم چرا مالی اگر من گوشهٔ نان بشکنم

 

نی نی منم سرخوان تو سرخیل مهمانان تو

جامی دو بر مهمان کنم تا شرم مهمان بشکنم

 

ای که میان جان من تلقین شعرم می کنی

گر تن زنم خامش کنم ترسم که فرمان بشکنم

 

از شمس تبریزی اگر باده رسد مستم کند

من لاابالی وار خود استون کیوان بشکنم

 

شاعر: مولوی

روضه: بس کن رباب (توسل به حضرت علی اصغر ع)

بس کن رباب نیمه‌ای از شب گذشته است

دیگر بخواب نیمه‌ای از شب گذشته است

 

کم خیره شو به نیزه، علی را نشان نده

گهواره نیست دست خودت را تکان نده

 

با دستهای بسته مزن چنگ بر رُخَت

با ناخن شکسته مزن چنگ بر رُخَت

 

بس کن رباب حرمله بیدار می‌شود

سهمت دوباره خندۀ انظار می‌شود

 

ترسم که نیزه دار کمی جابه‌جا شود

از روی نیزه رأس عزیزت رها شود

 

یک شب ندیده‌ایم که بی غم نیامده

دیدی هنوز زخم گلو هم نیامده

 

گرچه امید چشم ترت ناامید شد

بس کن رباب یک شبه مویت سپید شد

 

پیراهنی که تازه خریدی نشان مده

گهواره نیست دست خودت را تکان مده

 

با خنده خواب رفته تماشا نمی‌کند

مادر نگفته است و زبان وا نمی‌کند

 

بس کن رباب زخم گلو را نشان مده

قنداقه نیست، دست خودت را تکان مده

 

دیگر ز یادت این غم سنگین نمی‌رود

آب خوش از گلوی تو پائین نمی‌رود

 

بس کن ز گریه حال تو بهتر نمی‌شود

این گریه‌ها برای تو اصغر نمی‌شود

 

شاعر: حسن لطفی

 

-----------------------

 

 پیر همه بود اگرچه او کودم بود

صبرش به غریبی پدر اندک بود

می کرد به نی اشاره می‌گفت رباب

ای کاش سر نیزه کمی کوچک بود

 

-------------------------------------

 

چه قیامتی شده زمین می‌لرزه ای خدا

سر داداش اصغرم افتاده زیر دست و پا

 

------------------------------------------

 

شش ماهه‌ بود و رنگ‌ جمالش‌ پریده‌ بود

از هوش‌ رفته‌ یا که‌ به‌ ناز آرمیده‌ بود

 

شمان‌ خود گشود و ز گهواره‌ زد برون‌

هل‌ من‌ معین‌ غربت‌ بابا شنیده‌ بود

 

او محسن‌ است‌ یا که‌ از او در نیابت‌ است‌

خاکستری‌ که‌ حاصل‌ عمر شهیده‌ بود

 

لب‌ تشنه‌ بود از عطش‌ غربت‌ پدر

آمد ولی‌ به‌ جان‌، غم‌ بابا خریده‌ بود

 

یک‌ لحظه‌ هم‌ درنگ‌ نکرد خصم‌ خیره‌ سر

انگار تا به‌ حال‌ سپیدی‌ ندیده‌ بود

 

تیر سه‌ شعبه‌ای‌ که‌ زد از جنس‌ میخ‌ در

از گوش‌ تا به‌ گوش‌ علی‌ را دریده‌ بود

 

باور نداشتند، علی‌، دست‌ و پا زند

هجم‌ سه‌ شعبه‌ چون‌ نفسش‌ را بریده‌ بود

 

آیا شتاب‌ تیر کمک‌ کرد یا حسین‌

خود تیر را ز حنجره‌ بیرون‌ کشیده‌ بود

 

شاعر: احسان محسنی فرد

زمینه: صلی الله علیک یااباعبدالله

کربلایی نشدم خجلت این غم دارم

تا ابد بر دل خود شور محرّم دارم

 هر دری بسته شود جز در پر فیض حسین

کاین در خانه‌ی عشق است که باز است هنوز

 

بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود

داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود 1

 

گرد حرم دویده ام صفا و مروه دیده ام

هیچ کجا برای من کرب و بلا نمی شود

 

ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند

سوختگان غمت با غم دل خرمند

 

هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت

با خبران غمت، بی خبر از عالمند

 

در شکن طُره ات، بسته دل عالمیست

وآن همه دلبستگان، عقده گشای همند

 

یوسف مصر بقا در همه عالم تویی

در طلبت مرد و زن، آمده با درهم اند

 

تاج سر بوالبشر، خاک شهیدان توست

کاین شهدا تا ابد، فخر بنی آدمند

 

در طلبت اشک ماست، رونق مرآت دل

کاین دُرَر با فروغ، پرتو جام جمند

 

چون به جهان خرمی، جز غم روی تو نیست

باده کشان غمت، مست شراب غمند

 

عِقد عزای تو هست، سنت اسلام و بس

سلسله ی کائنات، حلقه ی این ماتمند

 

گشت چو در کربلا، رایت عشقت بلند

خیل ملک در رکوع، پیش لوایت خمند

 

خاک سر کوی تو، زنده کند مرده را

زآنکه شهیدان تو، جمله مسیحا دمند

 

هر دم از این کشتگان گر طلبی بذل جان

در قدمت جانفشان، با قدمی محکمند

 

شاعر: فؤاد کرمانی

 

1: این بیت از مولوی است.

روضه پایانی: بس که عصیان تو کردم

بس که عصیان تو کردم به جهان خوار شدم

عاقبت در عمل خویش گرفتار شدم

دفتر جرم مرا روز جزا باز مکن

 من به امید عطای تو گنه کار شدم

 

اطلاعیه مراسم:

موجود نیست

تصاویر مراسم:

موجود نیست

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی