قلبم، گرفت از غم، برادر کجاییم
چیزی، بگو مُردم، برادر کجاییم
چه خاکی بگو بر سرمان شد / چرا زینب دل پریشان شد / پریشان شد
جان اکبرت بگو، کجاییم حسین / تو به خواهرت بگو، کجاییم حسین
قلبم، گرفت از غم، برادر کجاییم
چیزی، بگو مُردم، برادر کجاییم
چه خاکی بگو بر سرمان شد / چرا زینب دل پریشان شد / پریشان شد
جان اکبرت بگو، کجاییم حسین / تو به خواهرت بگو، کجاییم حسین
اینجا زمین کربلاست ای همرهانم / « انا الیه راجعون » روی لبانم / آه ای اباالفضل همزبانم
برپا کن اینجا خیمه ها را، آبی بیاور بهر طفلان
تو تکیه گاه خیمه گاهی، ای تکسوار پهلوان
ای اکبرم آرام جانم، ای اصغر کرب و بلایی / اینجا دگر پایان کار است، ای وای من از این جدایی
بیا بریم که اینجا، حال و هواش عجیبه - میاد یه ناله ای که، میگه حسین غریبه
لحظه به لحظه قلبم، دچار اضطرابه - نقشه ی آرزوهام، انگاری که برآبه
داری میری و میمونم تک و تنها / میمونم میون دشمن تو آقا / به دلم افتاده که تمومه دنیا
شکسته قلبم امروز، ز داغ و ماتم تو
به سینه می زنم من، ز غربت و غم تو
غریب شهر مشهد، به آه و ناله گوید / ز غصه ی جوادم، شکسته قلب سرمد
یا جوادالائمه
به یاد تو می گذارم، سرم را بر روی دیوار / وفایی نیست، صفایی نیست، میان این قوم بدکار
تو را به جان بچه ها – آقای من کوفه میا
زار و سرگشته، مسلم خسته، بین کوچه ها میگرده
از تب و تابت، از غم و داغت، قلب مسلم غرق درده
حسین میا به کوفه
من مانده ام تنها، در بین این کوچه / دارم دعا بر لب، آقا میا کوفه
دل من شکسته، مرحمی هم ندارد – ببین که سفیرت، سر به دیوار گذارد
از، غم، اشک غربت ببارد
یابن الزهرا، میا کوفه
بر بام دارالعماره / لب تشنه و دیده گریان
ذکر لبم وقت رفتن / کوفه میا ای حسین جان
من مسلم بی پناهم - شرمنده از روی شاهم
آقا، میا کوفه، دلم بیقرار است
قلبِ، سفیر تو، غم و غصه دار است
میا کوفه ای گل زهرا / که می گردی یکه و تنها / میا آقا
شد سفیر تو شهید، فدای سرت / جان ز جسم من رهید، فدای سرت
کوچه های شهر کوفه / همگی در پیچ و تابند
سوی این مردم میا که / انتظارت را ندارند
قلب مسلم، خسته شد از، بی وفایی های اینان
بر سر دارالعماره، جان دهم بهرت حسین جان
آرزو دارم نیایی، لااقل همراه طفلان
اصغرت را رحم کن - اکبرت را رحم کن
وای من بر زینب - دخترت را رحم کن
آه و واویلا
ای باد اگر فریاد این دل را شنیدی / دردا به حال تو اگر پر نکشیدی / ای وای اگر که نپریدی
این ناله ی یک میهمان است، حالا ببین تنهای تنها
دارد نوا بر زیر لب که، آقای من کوفه میا
پیغام من را برسان بر، ارباب تنها و غریبم / برگو به او حال خرابم، کوفه میا شاه و حبیبم