خوش اومدی خرابه، بابای مهربونم
می گیرمت در آغوش، با دست نیمه جونم
آرزوم بود دیدنت - هر نفس بوسیدنت
تو گل یاس منی - با تبرها چیدنت
وای من بابای من
خوش اومدی خرابه، بابای مهربونم
می گیرمت در آغوش، با دست نیمه جونم
آرزوم بود دیدنت - هر نفس بوسیدنت
تو گل یاس منی - با تبرها چیدنت
وای من بابای من
کاروون گلای، زهرا از راه رسیدن
به شوق دیدن حق، از دنیا دل بریدن
کربلا مهد وفا - قبله گاه عاشقا
مبدأ عشق و جنون - مقصد خون خدا
کربلا یا کربلا
زینب اومد به میدون، اومد یاری دلبر
دسته گلاشو میده، نذر راه برادر
اشک غم رو گونه هام - بار غم رو شونه هام
گرچه من یک مادرم - نذر تو دردونه هام
یاحسین آقام آقام
رفتی عموی خوبم، رفتی تنها به میدون
چرا منو نبردی، حالا موندم پریشون
وقتشه کاری کنم - آبروداری کنم
وقتشه با رفتنم - دینمو یاری کنم
یاحسین آقام آقام
تو کوچه ها پیچیده، عطر ناب غم تو
شُکرُ لله که هستم، گریان ماتم تو
سینه ها غرق بلاست - دل به عشقت مبتلاست
مبدأ ما هیئت و - مقصد ما کربلاست
یاحسین آقام آقام
پسر ارشد شیر جمل اومد به نبرد / زیر لب زمزمه ی « احلی من العسل » رو گفت
با دلاوریش تو میدون اومد و مثل یه شیر / قصه ی نبرد پهلوون تو جمل رو گفت
منم، شیری چون مرتضی - منم، فرزند مجتبی - منم، امید مصطفی
حسین، جانم عمو حسین
توی خیمه قحط آبه، عمو عباس العطش / علی اصغر داره جون میده عمو یه کاری کن
توی این کویر تشنگی برس به داد ما / برو به علقمه و دلامونو بهاری کن
رباب، خیلی بی طاقته - دلش، لبریز حسرته - ببین، خیلی ناراحته
عمو، عمو عباس من
آینه و قرآن بیارید، علی اکبر عازمه / نوبت شیر بنی هاشمه تا طوفان کنه
وقتشه نشون بده نام علی چه می کنه / وقتشه یاد علی تو کربلا طوفان کنه
منم، همنام مرتضی - منم، فرزند هل اتی - منم، شبیه مصطفی
علی، علی اکبرم
تو خرابه محشر کبری به پا شد ناگهان / یه سه ساله دختری یاد باباش افتاده بود
گریه می کرد و می گفت چرا بابام نیومدش / گفته بود امشب میاد، خودش بهم قول داده بود
بیا، بابا من رو ببر - چرا، بی من رفتی سفر - بیا، اشک من رو بخر
حسین، بابا بابا حسین
رسیده به کربلا قافله ی خون خدا / میگه آقا زیر لب « إنا الیه راجعون »
تو دلش وقتی شنید رقیه این حرفا رو گفت / با یه بُغضی بابا جون همیشه پیش من بمون
سلام، ای ارض کربلا - سلام، مقتل عاشقا - سلام، ای صحرای بلا
حسین، ارباب بی کفن