بابا، دلم از داغ تو غرق خونه
بابا، آسمون هم با من روضه خونه
بابا، بی تو فریاد و داد از این زمونه
داغ تو پیرم کرد، از دنیا سیرم کرد / با زنجیر کینه، دشمن درگیرم کرد
بابای غریبم، ای شیب الخضیبم / ای در وقت ماتم، به دردم طبیبم
أبتا یاحسین
بابا، دلم از داغ تو غرق خونه
بابا، آسمون هم با من روضه خونه
بابا، بی تو فریاد و داد از این زمونه
داغ تو پیرم کرد، از دنیا سیرم کرد / با زنجیر کینه، دشمن درگیرم کرد
بابای غریبم، ای شیب الخضیبم / ای در وقت ماتم، به دردم طبیبم
أبتا یاحسین
بابا، بابا، فاطمه تو تنها نذار - بابا، بابا، منو تو دنیا جا نذار
داری میری بدون من، یا رحمة للعالمین
یه رحمی کن به دخترت، حال بدِ منو ببین
بابا / ببین حسین و حسنم، پایین پات چه حالی دارن / ببین مثه ابر بهار، ز داغ رفتنت می بارن
بابا / من میدونم که بعد تو، غریب و بی کس میشه حیدر / گوشه نشین غم میشه، تو خونه با یه قلب مضطر
وای از غریبی
در خانه پیغمبر، فتاده به بستر
در نزد او نالد، غریبانه مادر
بگوید گریان مرو بابا / مرو که من می شوم تنها / مرو بابا 2
غصه ات می کُشدم، مرو از برم / از همه خسته شدم، مرو از برم
به سوی حق ره سپارم، واویلا / سر به برت می گذارم، واویلا
بعد علی اکبر، طاقت موندن ندارم
عمو بده اذن میدون، به خدا من بیقرارم
یتیممو آرزوی، دیدن بابامو دارم
واویلتا واویلا
فرزند عبدالله، سرمایه ی زینب / شعر و سرود عشق، آوازه ی برلب
به میدان دلبر، سرباز تو هستیم – خدایا ببین که، دل ز دنیا گسستیم
پشت، دشمنت را شکستیم
واغربتا، حسین جانم
نوبت جانبازی من / با دو طفلانم رسیده
بهر جان دادن برایت / این دو را حق آفریده
با دودست، خود کفن بر، قامت این دو نمودم
بابی از مردی و هیبت، در وجودشان گشودم
دستشان دادم سلاح و، بر مقامشان فزودم
تحفه ای ناقابل - این دو میوه ی دل
سهم زینب بهر - ابطلای باطل
آه و واویلا
آورده ام بهر، منای تو قربان
آه ای، حسین من، بده اذن میدان
قبول از من کن دو طفلانم / برای یاری جانانم / حسین جانم
گشته دل هوایی ات، الا یا حسین / می شوند فدایی ات، الا یا حسین
نوبت به زینب رسید - جان من بر لب رسید
وقت، عرض ارادتم به داداشه / غصه ی من اشک تو چشماشه / نبینم اون روزی که تنهاشه
حسین، برادر غریب و مظلومم
من ساقی عشقم، من حامی عشقم / در بحر مشتاقی، من ماهی عشقم
تمام وجودم، محو عشق ولایت – به خونم نمایم، از امامم حمایت
دارد، نِی ز حرفم حکایت
یابن الزهرا، ابوفاضل
مشکو دادم به دستای عمویم / جز عمو العطش چیزی نگویم
عمو شرمنده ی اشکای چشمت / کاش نمی دادم من مشکو به دستت
وای، عمو رفت آب بیاره
وای، عمه چشم انتظاره
وای، بابا چه بیقراره
اباالفضل - علمدار حسین