ز جور کین شد شهید آخر آخرین جامانده ز داغ تو
دگر پرپر شد تمام گلبوته ها ی بستان و باغ تو
دگر بابا - از این دنیا - شدم راحت ای حسین جانم
حسین جانم ، ای حسین جانم
ز جور کین شد شهید آخر آخرین جامانده ز داغ تو
دگر پرپر شد تمام گلبوته ها ی بستان و باغ تو
دگر بابا - از این دنیا - شدم راحت ای حسین جانم
حسین جانم ، ای حسین جانم
ای شاه بی کفنم، جان و تنم، فدای نام تو
نذر تو هستی من، مستی من، بود ز جام تو
می گویم از دل و جان، در دو جهان، منم غلام تو
کربلایت آرزویم / نوکری ات آبرویم
تویی وجود من، بود و نبود من
مرا دمی دریاب، تو ای مرا ارباب
حسین حسین جانم
فکر هر لحظه ی دلم دیدن کرب و بلاست
ذکر هر سجده ی دلم رؤیت گنبد طلاست
تویی تو ارباب دل من / سرشته شد این با گل من / عزیز پیغمبر
قسم به جان مادر تو / تو را به جان اکبر تو / دمی مرا بنگر
از کوچیکیم تا به حالا / نوکر این خونه بودم / اسیر میخونه بودم / برا تو دیوونه بودم
هر نفس آرزوم اینه، بیام به بین الحرمین
میخوام همیشه بمونم، به زیر رایة الحسین
ارباب باوفا حسین
ای بهترین سرمایه و امید مادر / جانم به قربان شما دلدار و دلبر / وقت شهادت گشته دیگر
باید سرافرازم نمایید، ای حاصلان عمر مادر
وقت کفن پوشی رسیده، وقت نبردی پر خطر
ای کودکان نازنینم، از سهم دنیا بهترینم / بعد از شما از فرط ماتم، در حجره ی غم می نشینم
خبر اومد که گُلام پرپر شدن - توی خون غلطیدن و اطهر شدن
داغتون به روی سینم میمونه / روضتون رو دل تنگم میخونه
شنیدم که خیلی دست و پا زدید / دیگه سیرم، دیگه سیر از زمونه
ای علمدار رشیدم، ابوفاضل، ابوفاضل
پاشو از جا که خمیدم، ابوفاضل، ابوفاضل
تشنه تر از همه بودی چرا آب نخوردی؟
دل تنهای حسین را با خودت علقمه بردی
بچه ها منتظر آمدنت به ره نشستند
آب دیگر نخواهند به دنبال تو هستند
خیز و از جا که رقیه پریشان تو باشد
علی اصغر پی نازت دیده گریان تو باشد
می نمایم حس در اینجا بوی عطر مادرم را
بهر این است که خواندی یا اخا ادرک اخا را
دست تو از تن جدا شد، ابوفاضل ابوفاضل
قد من زین غم دوتا شد، ابوفاضل ابوفاضل
من یادگار مجتبایم قاسمم من / جوان ترین داماد بنی هاشمم من / « إن تنکرونی » قاسمم من
پوشانده ام روی مهم را، از چشم های پر ز کینه
از چشم هایی که می افتد، با دیدنم یاد مدینه
با نامه ی بابای خوبم، تو داده ای اذن جهادم / من حامی و یار تو هستم، این قصه را او داده یادم
بابا ببین تنها میان خیمه ماندم / از دوری و داغ عمویم نوحه خواندم / غم در دل عالم نشاندم
دشمن میان کارزار و، دست مرا عمه گرفته
من مانده ام این دست ها را، عمه برای چه گرفته
باید میان دست و پیکر، بهر عمو افتد جدایی / دیگر ندارم تاب دوری، بابای من برگو کجایی
عمو جون تو بغلم آروم بگیر / شده آماده گلوت برای تیر
چی شده به یاد مادرم داری داد میزنی
با یه دردی اسمشو، دوباره فریاد میزنی
یاد داداش حسنم رو زنده کردی - با نفس نفس دوباره خنده کردی
دستتو چرا آوردی جلو شمشیر - عمو رو با این کارت شرمنده کردی
دست عبدالله که افتاد، یاد دست مادر افتاد / یادش اومد که یه روزی، مادرش پشت در افتاد
فضه بیا برس به داد فاطمه - نذار بترسه زینب از این همهمه
فضه بیا کمک که کشتند بچمو
- فضه دلم شکسته از دست همه