مداحی شب پنجم ماه محرم - حضرت عبدالله (ع) - زمزمه
بابا ببین تنها میان خیمه ماندم / از دوری و داغ عمویم نوحه خواندم / غم در دل عالم نشاندم
دشمن میان کارزار و، دست مرا عمه گرفته
من مانده ام این دست ها را، عمه برای چه گرفته
باید میان دست و پیکر، بهر عمو افتد جدایی / دیگر ندارم تاب دوری، بابای من برگو کجایی
دیدم که دشمن دور او با تیغ و نیزه / تیر و سنان، شمشیر و خنجر، سنگ و دشنه / می زد همی بر شاه تشنه
بابا بیا دنبال من که، دیگر ندارم تاب ماتم
دیگر عمو یاور ندارد، ای وای ازاین رنج والم
دستان من مثل سپر شد، حایل میان تیغ دشمن / مثل عمو عباس من هم، گشته
جدا دستم ز تن