مداحی شب ششم ماه محرم - حضرت قاسم (ع) – واحد کند (سنگین)
من قاسم نوجوانم / طفل کریم مدینه
بعد از علی اکبر تو / دارم غمی کنج سینه
من قاسم مجتبایم – سرباز خون خدایم
با ذکر « إن تنکرونی » من آمدم سوی میدان
کوتاه بودم ولیکن بین قد کشیدم عمو جان
شرمنده از اینکه تنها ، ماندی و رفتم عمو جان / در بین خیمه نشسته ، مام حزینم عمو جان
شیرین تر از هر عسل بود ، بهرت فدا کردن جان / رفتم ولی مانده باقی ، این گلشن و این گلستان
من قاسم مجتبایم – سرباز خون خدایم
زیر سم اسب دشمن، آمد به لب نیمه جانم
حالا شدم مثل زهرا، بشکسته شد استخوانم
بنگر تو با چشم گریان، این دست و این پا زدن را / بر سینه ی خود بچسبان، این ارغوانی بدن را
ای مرحم زخم جانم ، درمان نما درد من را / گویا لهیده نمودند ، سیمای ماه حسن را
من قاسم مجتبایم – سرباز خون خدایم