مراسم عزاداری شب پنجم محرم 1432 / هیئت کریم آل طاها (ع) – شهرری؛ 9 آذر 1390
تصاویر، صوت و فیلم مراسم + متن اشعار در ادامه مطلب
صوت مراسم:
روضه: در هر مصیبت و محنی فابک للحسین؛ پخش آنلاین | دانلود
پیش زمینه: دلش اما میان خیمهها بود؛ پخش آنلاین | دانلود
زمینه: عمه رهایم کن؛ پخش آنلاین | دانلود
شور: غریب ارباب؛ پخش آنلاین | دانلود
واحد: دلم در تاب و تب افتاد؛ پخش آنلاین | دانلود
واحد: سرباز ثارالله؛ پخش آنلاین | دانلود
واحد: دل من تنگ کربلاته؛ پخش آنلاین | دانلود
شور: به نام نامی ارباب؛ پخش آنلاین | دانلود
سرود هیئت: چشمهی اشکه؛ پخش آنلاین | دانلود
روضه پایانی: کریم کاری به جز جود و کرم نداره؛ پخش آنلاین | دانلود
فیلم مراسم:
موجود نیست
متن اشعار:
روضه: در هر مصیبت و محنی فابک للحسین
در هر مصیبت و محنی فَابکِ لِلحُسَین
در هر عزای دل شکنی فَابکِ لِلحُسَین
در خیمۀ مراثی و اندوه اهل بیت
قبل از شروع هر سخنی فَابکِ لِلحُسَین
در مکتب ارادت ابن شبیبها
هم ناله با اباالحسنی فَابکِ لِلحُسَین
إن کُنتَ باکیاً لِمُصابٍ کَالأنبیاء
فِی الإبتلاءِ و الحُزن ِ فَابکِ لِلحُسَین
شبهای جمعه مثل ملائک میان عرش
با بوی سیب پیرهنی فَابکِ لِلحُسَین
در تندباد حادثهای گر کبود شد
بال نحیف یاسمنی فَابکِ لِلحُسَین
دیدی اگر میان هیاهوی تشنگی
طفلی و لب به هم زدنی، فَابکِ لِلحُسَین
لب تشنه جان سپرد اگر عاشقی غریب
یا روی خاک ماند تنی فَابکِ لِلحُسَین
گرم طواف، نیزه و شمشیر و تیرها
دور شهید بی کفنی فَابکِ لِلحُسَین
در لحظۀ تلاوت قرآن که دیده است؟
غرق به خون شود دهنی فَابکِ لِلحُسَین
با نعل تازه جای دگر غیر کربلا
تشییع شد مگر بدنی؟ فَابکِ لِلحُسَین
رحمی نکردهاند در آن غارت غریب
حتی به کهنه پیرهنی فَابکِ لِلحُسَین
شبهای جمعه دور و بر قتلگاه عشق
با نالۀ کبود زنی فَابکِ لِلحُسَین
شاعر: یوسف رحیمی
------------------------
روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
فتاده از حرکت ذوالجناح وز جولان
هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت
نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت
کشید پــا ز رکـاب آن خلاصه ی ایجاد
به رنگ پرتو خورشید ، بر زمین افتاد
بلند مرتبه شاهی ز صدر ِ زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
شاعر: مقبل کاشانی
------------------------
تا عمه را با غصه تنها می گذارم
اهل حرم را پشت سر جا می گذارم
صد بار اصرار مرا رد کرد تا من
بر قفل دستش نام زهرا می گذارم
با اشتیاقی یک نفس در کام گودال
بهر نگاه آخرت پا می گذارم
بالا و پائین می رود شمشیر و نیزه
پا در میان خون دریا می گذارم
در روبروی رعد این شمشیر براّن
شاید بیفتد دستم اما می گذارم
تا پنجه ات را بین موهایم ببندم
بر سینه ی زخمت سرم را می گذارم
من ازنژاد استخوانهای صبورم
من پا به جای پای بابا می گذارم
مدیون تو باشم اگر زنده بمانم
حسرت به جان صبح فردا می گذارم
----------------------------------------
در میزنند فکر کنم مادر آمده
از کوچهها بنفشه ترین مادر آمده
او رفته بود حق خودش را بیاورد
دیگر زمان خونجگریها سر آمده
وقتی رسید اول مسجد صدا زدند
بیرون روید دختر پیغمبر آمده
سوگند بر بلاغت پیغمبرانهاش
با خطبههاش از پس آنها بر آمده
سوگند بر دلایل پشت دلایلش
در پیش او مدینه به زانو در آمده
مردم حریف تیغ کلامش نمی شوند
انگار حیدر است که در خیبر آمده
وقتی که رفت از قدمش یاس میچکید
یعنی چه دیده است که نیلوفر آمده ؟
گنجینههای عرش الهی برای اوست
هرچند گوشوارهاش از جا در آمده
در کنج خانه بستری آماده می کنم
در می زنند فکر کنم مادر آمده
شاعر: استاد علی اکبر لطیفیان
-----------------------------------
یک نفس آمده ام تا که عمو را نزنی
که به این سینه ی مجروح تو با پا نزنی
ذکر لا حول و لا از دو لبش میبارد
با چنین نیزهی سرسخت به لبها نزنی
عمه نزدیک شده بر سر گودال ای تیغ
میشود پر به سوی حنجره حالا نزنی؟
نیزهات را که زدی باز کشیدی بیرون
میزنی باز دوباره شود آیا نزنی؟
نیزهات را که زدی باز نمیشد حالا
ساقهی نیزهی خونین شده را تا نزنی
من از این وادی خون زنده نباید بروم
شک نکن این که پرم را بزنی یا نزنی
دست و دل باز شو ای دست! بیا کاری کن
فرصت خوب پریدن شده درجا نزنی
شاعر: علیرضا لک
پیش زمینه: دلش اما میان خیمهها بود
میان تیرها و نیزه ها بود
دلش اما میان خیمه ها بود
در آن باران تیر و سنگ دشمن
فقط در فکر و یاد بچه ها بود
بر بدنم سنگ زنید
لیک نیفتد خراش به چهره ی دخترکان
مبادا تا نفس دارم به سوی خیمه روید
بچه ها منتظرند تا که مرا بازبینند
دلم را به قامت نیزه ها قرص کردید
امان ز خیمه و آن نیزه ای که می رود به دلم
زمینه: عمه رهایم کن
عمه، رهایم کن، رَوَم من به میدان
بنگر، تک و تنها، عمو بین آنان
ببین عمه نیزه ی دشمن / ندارم تاب و تب ماندن / عموی من
عمه جان جانِ عمو، رهایم نما / تو را قسم به جان او، رهایم نما
شاعر: حسین رضائیان
ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید
شور: غریب ارباب
غریب ارباب غریب ارباب
همه رفتند و من ماندم
سرشک از دیده افشاندم
برای یاری ات بر لب
سرود عاشقی خواندم
میان خیمه گاه تو
شده کارم نگاه تو
به امیدی که جانم را
کنم قربان راه تو
غریب ارباب غریب ارباب
پرشکسته نشستم من
روی بامت مزن سنگم
دل من کربلا میخواد
خدا میدونه دل تنگم
حسین ای دین و دینایم
حسین ای خواب و رؤیایم
حسین ای ذکر امروزم
حسین ای ذکر فردایم
غریب ارباب غریب ارباب
-------------------------
شکسته بال تر از من میان مرغان نیست
دلم خوش است به اینکه کبوتر حرمم
واحد: دلم در تاب و تب افتاد
دلم در تاب و تب افتاد، خدایا من بیقرارم / شکسته قلبم از غصه، دیگه من آروم ندارم
عموی من تنها شده – تو قلب من غوغا شده
قاسم و اکبر، علی اصغر، پر کشیدن با شهادت
نداده اذنم، تا که من برم، میگه تو هستی امانت
عموی مهربونم
شاعر: حسین رضائیان
ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید
واحد: سرباز ثارالله
در راه عشق حق، جانباز ثارلله / ابن الحسن هستم، سرباز ثارالله
نگاهی به من کن، ای عموی عزیزم – ببین از غم تو، اشک غربت بریزم
بی، تو، مرده ای در حضیضم
یابن الزهرا، عموجانم
شاعر: حسین رضائیان
ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید
واحد: دل من تنگ کربلاته
دل من، تنگه کربلاته - همیشه، دنبال نگاته
اگر از، این دنیا برم من - دل من، بازم مبتلاته
من ایشالله بشینم کنارت ارباب / من ایشالله بمیرم به عشقت ارباب
من نمازمو به یاد تو میخونم / من ایشالله که بشم نوکرت ارباب
ثارالله، اباعبدالله
شاعر: حسین رضائیان
ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید
شور: به نام نامی ارباب
به نام نامی ارباب، بزن به سینه و بر سر
به آن مصیبت وارد، به اهل بیت پیمبر
اگر شکسته دل گشتی - بدان خریده اربابت
وگر جاری شد اشک دیده - بدان رسانده به کربلایت
ارباب بی کفن
شاعر: حسین رضائیان
ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید
سرود هیئت: چشمهی اشکه
چشمهی اشکه، تشنهی نوره
چشمایی که منتظر روز ظهوره
هر جمعه دل عاشق ما ندبه میخونه
بی تاب غم حضرت موعود میمونه
دل مانده و عهدی / با حضرت مهدی
شور و حماسه، پاکی و ایمان
خورده گره با غزل نام شهیدان
با یاد علی اکبرای راه خمینی
پر میزنه دل تا حرم سرخ حسینی
ماییم و ولایت / تا وقت شهادت
ناله و گریه، سوز تو سینه
بشم تو هیئتت دعام همینه
گریان غم فاطمهایم و آل زهرا
در سایهی بیرق کریم آل طاها
روضه پایانی: کریم کاری به جز جود و کرم نداره
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
آقام تو مدینه است ولی حرم نداره
غریب اونیه که همدم اشک و آهه
دیده که مادرش تو کوچه بیپناهه
دلم تو روضه ها شکسته مثل شیشه
ولی روزی مثل روز حسین نمی شه
شهید اونیه که سر به بدن نداره
آقام رو زمینه ولی کفن نداره
آقام، آقام حسن، آقام حسن، حسن جان
----------------------------------------------
آخر یه روز شیعه برات حرم می سازه
حرم برای تو شه کرم می سازه
آخر یه روز مهدی برات ضریح می سازه
مثل ضریح شش گوشه بهش می نازه
به کوری وهابی و دشمن حیدر
بقیع تو آباد میشه گل پیمبر
خدا کنه حاجت ما یه روز روا شه
بقیع خاکت هم مثه کرب و بلا شه
آخر یه روز ضریحتو بغل می گیریم
حسن حسن می گیم پای ضریح می میریم
آخر برات یه گنبد طلا می سازیم
شبیه گنبد امام رضا می سازیم
پنجره فولاد می سازیم حاجت می گیریم
دخیل می بندیم که پای دخیل بمیریم
سقا خونه بپا کنیم با شور و احساس
بالا سر ام البنین (س) مادر عباس
کریم تر از تو به خدا کسی ندیده
خدا کریم تر از تو رو نیافریده
------------------------------
آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا
تو که پرواز می کنی تو حرم امام رضا
من کبوتر بقیع ام با تو خیلی فرق دارم
سرمو به جای گنبد روی خاک ها می ذارم
خونه ی قشنگ تو کجا و این خونه کجا
گنبد طلا کجا قبرهای ویرونه کجا
اون جا هرکی می پره طائر افلاکی می شه
این جا هرکی می پره بال و پرش خاکی می شه
اون جا خادما با زائر آقا مهربونن
این جا زائرا رو از کنار قبرها می رونن
تو که هر شب می سوزه چلچراغا دور و برت
به امام رضا بگو غریب تویی یا مادرت
مدینه تنگ غروب غوغا میشه
درای بقیع یه ساعت وا میشه
مدینه رنگ حسن پریده بود
نمیدونم تو کوچه چی دیده بود
--------------------------------
اشکی بوَد مرا که به دنیا نمیدهم
این است گوهری که به دریا نمیدهم
گر لحظهای وصال حبیبم شود نصیب
آن لحظه را به عمر گوارا نمیدهم
عمری بوَد که گوشهنشین محبتم
این گوشه را به وسعت دنیا نمیدهم
در سینهام جمال علی نقش بسته است
این سینه را به سینۀ سَینا نمیدهم
تا زندهام ز درگه او پا نمیکشم
دامان او ز دست تمنا نمیدهم
سرمایۀ محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا
یک ذره از محبت زهرا نمیدهم
امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست
این نقد را به نسیۀ فردا نمیدهم
در سایۀ رضایم و همسایۀ رضا
این سایه را به سایۀ طوبی نمیدهم
شاعر: سیدرضا مؤید
اطلاعیه مراسم:
موجود نیست
تصاویر مراسم:
موجود نیست