فرزند عبدالله، سرمایه ی زینب / شعر و سرود عشق، آوازه ی برلب
به میدان دلبر، سرباز تو هستیم – خدایا ببین که، دل ز دنیا گسستیم
پشت، دشمنت را شکستیم
واغربتا، حسین جانم
فرزند عبدالله، سرمایه ی زینب / شعر و سرود عشق، آوازه ی برلب
به میدان دلبر، سرباز تو هستیم – خدایا ببین که، دل ز دنیا گسستیم
پشت، دشمنت را شکستیم
واغربتا، حسین جانم
نوبت جانبازی من / با دو طفلانم رسیده
بهر جان دادن برایت / این دو را حق آفریده
با دودست، خود کفن بر، قامت این دو نمودم
بابی از مردی و هیبت، در وجودشان گشودم
دستشان دادم سلاح و، بر مقامشان فزودم
تحفه ای ناقابل - این دو میوه ی دل
سهم زینب بهر - ابطلای باطل
آه و واویلا
آورده ام بهر، منای تو قربان
آه ای، حسین من، بده اذن میدان
قبول از من کن دو طفلانم / برای یاری جانانم / حسین جانم
گشته دل هوایی ات، الا یا حسین / می شوند فدایی ات، الا یا حسین
نوبت به زینب رسید - جان من بر لب رسید
وقت، عرض ارادتم به داداشه / غصه ی من اشک تو چشماشه / نبینم اون روزی که تنهاشه
حسین، برادر غریب و مظلومم
ای بهترین سرمایه و امید مادر / جانم به قربان شما دلدار و دلبر / وقت شهادت گشته دیگر
باید سرافرازم نمایید، ای حاصلان عمر مادر
وقت کفن پوشی رسیده، وقت نبردی پر خطر
ای کودکان نازنینم، از سهم دنیا بهترینم / بعد از شما از فرط ماتم، در حجره ی غم می نشینم
خبر اومد که گُلام پرپر شدن - توی خون غلطیدن و اطهر شدن
داغتون به روی سینم میمونه / روضتون رو دل تنگم میخونه
شنیدم که خیلی دست و پا زدید / دیگه سیرم، دیگه سیر از زمونه