اومدم فدات بشم عمو حسین // فدای نگات بشم عمو حسین
نامه ی بابامو آوردم برات - اجازه ندی می افتم به پاهات
داری گریه می کنی عموجونم - فدای چکیدن اشک چشات
گریه نکن! طاقت نداره قاسم تو / عموی من! فدای غصه و غم تو
جانم حسین2، عموی خوبم
اومدم فدات بشم عمو حسین // فدای نگات بشم عمو حسین
نامه ی بابامو آوردم برات - اجازه ندی می افتم به پاهات
داری گریه می کنی عموجونم - فدای چکیدن اشک چشات
گریه نکن! طاقت نداره قاسم تو / عموی من! فدای غصه و غم تو
جانم حسین2، عموی خوبم
پسر ارشد شیر جمل اومد به نبرد / زیر لب زمزمه ی « احلی من العسل » رو گفت
با دلاوریش تو میدون اومد و مثل یه شیر / قصه ی نبرد پهلوون تو جمل رو گفت
منم، شیری چون مرتضی - منم، فرزند مجتبی - منم، امید مصطفی
حسین، جانم عمو حسین
عمو بیا برس به فریادم / بیا ببین رو خاکا افتادم / تموم هستیمو به پات دادم / بیا عموجون، بیا عموجون
عسل می ریزه از سبوی من / نشسته بابام روبروی من / شده میسر آرزوی من / بیا عموجون، بیا عموجون
بیا که جون بدم روی پاهات - بگیر تو دستامو توی دستات - غصه شدم دوباره رو غم هات - شرمنده ام من، شرمنده ام من
خیمه ها در اضطراب و واهمه // میرود سقا به سوی علقمه
می روی دلشوره دارم یا اخا - لرزه افتاده به جان بچه ها
رفتنت دارد عذابم می دهد - جان مادر زود برگرد و بیا
ای برادرم! بدون تو سامان ندارم / آرامشم! در نبودن تو بیقرارم
عباس من2 ، مرو برادر
اباالفضل همه هستیمه / اباالفضل می و مستیمه
اباالفضل همه دنیامه / آقامه
میون هیئت ها - می خونم صد ها بار
دلم گرفتار توئه - علمدار
آقامی اباالفضل / مولامی اباالفضل / دنیامی اباالفضل
یا عباس اباالفضل
اباالفضل ، ای علمدار حسین
به فدای قد و قامتت / به فدای آن شهامتت
همه ی عمر و جوانی ام / به فدای آن شهادتت
تو خودت نور هدایتی / تابع محض ولایتی
تو علمدار حسینی و / کس ندارد چنین لیاقتی
هر نفس، ذکر من این است - عاشقی، سخت و سنگین است
البته، معتقد هستم - عاشقی، با تو شیرین است
اباالفضل ، ای علمدار حسین
توی خیمه قحط آبه، عمو عباس العطش / علی اصغر داره جون میده عمو یه کاری کن
توی این کویر تشنگی برس به داد ما / برو به علقمه و دلامونو بهاری کن
رباب، خیلی بی طاقته - دلش، لبریز حسرته - ببین، خیلی ناراحته
عمو، عمو عباس من
می رود نور دو چشمان ترم // می رود میدان علی اکبرم
شبه پیغمبر ز دستم می رود - با خودش هستی من را می برد
بی تعلل اذن میدان دادمش - از غمش عمرم به پایان می رسد
ای خدا ببین! زینب به دست گرفته قرآن / پشت سرِ، فرزند من با چشم گریان
واغربتا 2 ، علی اکبر
آینه و قرآن بیارید، علی اکبر عازمه / نوبت شیر بنی هاشمه تا طوفان کنه
وقتشه نشون بده نام علی چه می کنه / وقتشه یاد علی تو کربلا طوفان کنه
منم، همنام مرتضی - منم، فرزند هل اتی - منم، شبیه مصطفی
علی، علی اکبرم
شد شب تارم سحر، آمد پدر // مهربان بابایم آمد از سفر
از تو ممنونم که آخر آمدی - خوب شد بابا که دیگر آمدی
آنقدر مستاق دیدار منی - با دو پا نه بلکه با سر آمدی
مهربان بابا، حال خرابم را نظر کن / از سفر بی من، جان رقیه تو حذر کن
من الذی ایتمنی، بابا حسین جان