ای طفل یتیم کوفه ی غم / ای مانده میان کوچه ی غم / ای پیر مریض و دیده بسته / ای فقیر دل غمین و خسته
ای کوفه ی غصه ها و غم ها / ای چاه انیس بی کسی ها / ای میخ در و شانه و مسمار / من رفتنی ام خدانگهدار
فرقم بشکسته، از ضربت شمشیر - آورده یتیمی، از خانه ی خود شیر
عباس دلاور و رشیدم، سر را بنهاده روی دیوار
از گریه ی خود به پا نموده، غوغا به دل حیدر کرار