دل ها خدایی شد، وقت جدایی شد / شش ماهه سربازم، کرب و بلایی شد
نشان از غریبی، دارد اینجا خدایا – هوای شهادت، در سرم کرده غوغا
دیگر، پر کِشَم سوی زهرا
واویلتا، حسین جانم
دل ها خدایی شد، وقت جدایی شد / شش ماهه سربازم، کرب و بلایی شد
نشان از غریبی، دارد اینجا خدایا – هوای شهادت، در سرم کرده غوغا
دیگر، پر کِشَم سوی زهرا
واویلتا، حسین جانم
کاروان باغ لاله / همگی آل خدایید
خاک اینجا مقتل ماست / خیمه را برپا نمایید
ای بنی هاشم بیایید، ناقه ی زینب بگیرید
تا شود عمه پیاده، دور آن محمل بگردید
نکند چشمی ببیند، ای جوانان صف ببندید
بر زمین تا پا زد - غصه ای برآمد
بیقرار و غمگین - شکوه در دل دارد
آه و واویلا
قلبم، گرفت از غم، برادر کجاییم
چیزی، بگو مُردم، برادر کجاییم
چه خاکی بگو بر سرمان شد / چرا زینب دل پریشان شد / پریشان شد
جان اکبرت بگو، کجاییم حسین / تو به خواهرت بگو، کجاییم حسین
شکسته قلبم امروز، ز داغ و ماتم تو
به سینه می زنم من، ز غربت و غم تو
غریب شهر مشهد، به آه و ناله گوید / ز غصه ی جوادم، شکسته قلب سرمد
یا جوادالائمه
من مانده ام تنها، در بین این کوچه / دارم دعا بر لب، آقا میا کوفه
دل من شکسته، مرحمی هم ندارد – ببین که سفیرت، سر به دیوار گذارد
از، غم، اشک غربت ببارد
یابن الزهرا، میا کوفه
آقا، میا کوفه، دلم بیقرار است
قلبِ، سفیر تو، غم و غصه دار است
میا کوفه ای گل زهرا / که می گردی یکه و تنها / میا آقا
شد سفیر تو شهید، فدای سرت / جان ز جسم من رهید، فدای سرت
کوچه های شهر کوفه / همگی در پیچ و تابند
سوی این مردم میا که / انتظارت را ندارند
قلب مسلم، خسته شد از، بی وفایی های اینان
بر سر دارالعماره، جان دهم بهرت حسین جان
آرزو دارم نیایی، لااقل همراه طفلان
اصغرت را رحم کن - اکبرت را رحم کن
وای من بر زینب - دخترت را رحم کن
آه و واویلا
نمیدونم چرا امشب، آسمونا بیقرارن / مثل ابر نوبهاری، دیده هام همش می بارن
یه چیزایی شنیدم از این خلایق
انگاری بسته شده قرآن ناطق
داره از دنیا میره امام صادق
واغریبا وااماما
ای غربتت تیر، غصه به قلب ما / یاد بقیع تو، ذکر هر شب ما
الا ای صادق، آل حضرت طاها – نظر کن سیدی، دمی بر نوکر زهرا
من، را، پر بده آسمان ها
یابن الزهرا، گل طاها
در میان حجره به شور عاشقانه / می کنم گلایه از جور این زمانه
همسرم جفا کرد، چه ها کرد، به قلب پرشراره ام
همچو مادرم در، جوانی به آسمان ستاره ام
روی بام خانه، شبانه، نهاده جسم اطهرم
مرغکان پریدند، کشیدند، سایه به روی پیکرم
قلب من پربلاست – یاد کرببلاست – یاد عاشورا می افتم
آه و واویلا از این غم