شد ناگه بی تاب یار - دید آن دم داغ دلدار
آمد، دوان دوان به عرصه عبدالله / به قتلگه به صد نوا و آه / به یاری حضرت ثارالله
حسین، عموی مظلوم و غریب من
شد ناگه بی تاب یار - دید آن دم داغ دلدار
آمد، دوان دوان به عرصه عبدالله / به قتلگه به صد نوا و آه / به یاری حضرت ثارالله
حسین، عموی مظلوم و غریب من
غرق در آه و نوایم / به غم تو مبتلایم
می شناسی ام عموجان / من یتیم مجتبایم
مانده ام تنها میان، خیمه گاهت با دلی خون
عمه دستم، را گرفته، شده ام زین غصه محزون
بدنت در، بین گودال، ای عموجان گشته گلگون
قلب من می سوزد - تن من می لرزد
چون که دشمن بر تو - تیغ و نیزه میزد
آه و واویلا
بابا ببین تنها میان خیمه ماندم / از دوری و داغ عمویم نوحه خواندم / غم در دل عالم نشاندم
دشمن میان کارزار و، دست مرا عمه گرفته
من مانده ام این دست ها را، عمه برای چه گرفته
باید میان دست و پیکر، بهر عمو افتد جدایی / دیگر ندارم تاب دوری، بابای من برگو کجایی
عمو جون تو بغلم آروم بگیر / شده آماده گلوت برای تیر
چی شده به یاد مادرم داری داد میزنی
با یه دردی اسمشو، دوباره فریاد میزنی
یاد داداش حسنم رو زنده کردی - با نفس نفس دوباره خنده کردی
دستتو چرا آوردی جلو شمشیر - عمو رو با این کارت شرمنده کردی
دست عبدالله که افتاد، یاد دست مادر افتاد / یادش اومد که یه روزی، مادرش پشت در افتاد
فضه بیا برس به داد فاطمه - نذار بترسه زینب از این همهمه
فضه بیا کمک که کشتند بچمو
- فضه دلم شکسته از دست همه