مراسم عزاداری شب هفتم محرم 1432 / هیئت کریم آل طاها (ع) – عبدل آباد؛ 11 آذر 1390
تصاویر، صوت و فیلم مراسم + متن اشعار در ادامه مطلب
صوت مراسم:
روضه: فرصت دهید گریه کند بی صدا فرات؛ پخش آنلاین | دانلود
پیش زمینه: نسیم تیر گلم را رسید و با خود برد؛ پخش آنلاین | دانلود
زمینه: علی جان بخواب؛ پخش آنلاین | دانلود
شور: خبر عمو اومده؛ پخش آنلاین | دانلود
واحد: چرا مادر ناله داری؛ پخش آنلاین | دانلود
واحد: شش ماهه سربازم؛ پخش آنلاین | دانلود
واحد: خدا محو تماشای حسین است؛ پخش آنلاین | دانلود
شور: بگو آقای بی کفن منو دریاب؛ پخش آنلاین | دانلود
سرود هیئت: چشمهی اشکه؛ پخش آنلاین | دانلود
روضه پایانی: این هفته هم گذشت؛ پخش آنلاین | دانلود
فیلم مراسم:
موجود نیست
متن اشعار:
روضه: فرصت دهید گریه کند بی صدا فرات
فرصت دهید گریه کند بی صدا، فرات
با تشنگان بگوید از آن ماجرا، فرات
گیرم فرات بگذرد از خاک کربلا
باور مکن که بگذرد از کربلا، فرات
با چشم اهل راز نگاهی اگر کنید
در بر گرفته مویه کنان مشک را فرات
چشم فرات در ره او اشک بود و اشک
زان گونه اشکها که مرا هست با فرات
حالی به داغ تازهی خود گریه میکنی
تا میرسی به مرقد عباس، یا فرات
از بس که تیر بود و سنان بود و نیزه بود
هفتاد حجله بسته شد از خیمه تا فرات
از طفل آب، خجلت بسیار میکشم
آن یوسفم که ناز خریدار میکشم
شاعر: علیرضا قزوه
---------------------
ای چشمهایت روشنیای قصّهات غم
ای مرکز ثقل تمام گریههایم
کوچکترین لب تشنه در گهوارهی داغ
حبل المتین اشک در دستان ماتم
در تار و پود بند قنداقت نهان است
سرّ مداوای دم عیسی بن مریم
میسوزم از شرم ترکهای لب تو
وقتی که سیرت میکند یک قطره شبنم
تو گریه کردی و ز سمت نالههایت
آید صدا مثل دو چوب خورده بر هم
ماهی تُنگ خالی دست حسینی
شاید دلی هم بشکند از کلّ عالم
تا قطرهی آبی برای تو بگیرد
کج کرده سر پیش عدو فرزند زمزم
دنیا بمیرد پای این فوّارهی خون
ای اوج مظلومیّت ماه محرّم
شاعر: علیرضا لک
--------------------
به هر کسی که رو زدم تو خیمه
یه قطره آب نداشت برات بیاره
عموت اگر رفته و برنگشته
غصه نخور، شاید بارون بباره
پی آب خیمه به خیمه دویدم
چقدر از تو خجالت کشیدم
آخرش یه سالگیتو ندیدم
ای گلی که خم شده بود
سرت به روی ساقههات
یه گوشه از قنداق تو
چسبیده به کتف بابات
تو که تموم صبر من رو بردی
کاشکی فقط از تشنگی میمردی
عموت با اون پهلوونی زمین خورد
تو چطوری تیر سه شعبه خوردی
آرزوهام رفت به فنا
نشد ببینم روی پا
بری عزیزم هرکجا
هی میریزم خاک عزاتو بر سر
دیگه نمیرم زیر سایه اصغر
--------------------------
کمون ابرو، ای پرستو، پر تا آسمون گرفتی
روی دستم، گل خوشبو، چرا بوی خون گرفتی
مادرت چشم انتظار و بیقرار
تو خودت به راه پیش پاهام بذار
آه، شدم از غم تو حیرون
دست و پا نزن علی جون
دیگه با خندهی آخر
دل باباتو نسوزون
غم گسارت، بیقرارت، بچههای کاروونند
همه میخوان، باز کنارت، لالایی برات بخونند
مادرت آرزو داشتی بزرگ بشی
مثل داداش اکبرت قد بکشی
بچهها دست بابا خونی شده
گمونم شیش ماهه قربونی شده
آه کاش بمونه از تو اصغر
یه نشونی دست آخر
تنها یک گهواره مونده
یادگاری پیش مادر
---------------------
گوشهی خیمه دلت مصاف ندارد
حوصلهی باز اعتکاف ندارد
کودکی اما شکوه نام بلندت
جز به جوانمردی انصراف ندارد
یوسف اشکت ندیده روی خریدار
پیش تو حتی کسی کلاف ندارد
جز به منا نیست پای زائر چشمت
حج نگاهت مگر طواف ندارد؟
داغ تو اما کجا چو محسن زهراست؟
مادر تو زخمی از غلاف ندارد
بس که چروکیده در هجوم عطش ها
چهره ی صبح تو جای صاف ندارد
از عطش آن قدر حنجر تو شده سخت
تیر هم آن قدر قدرت شکاف ندارد
با لب تیری ز مرگ بوسه گرفتی
عشق تو آری حد کفاف ندارد
شاعر: جواد زمانی
-------------------
گلی نشکفته از گلشن گرفتی
تموم عمرمو دشمن گرفتی
الهی حرمله دستت قلم شه
کبوتربچمو از من گرفتی
صدای مادری غرق نیازه
وجودش یک سره سوز و گدازه
کمی آهسته تر دفنش کن آقا
ببین چشم قشنگش نیمه بازه
بخواب ای نازنین طفل صغیرم
الهی بهر لب هایت بمیرم
به دست من نه با تیر سه شعبه
بخواب ای کودک ناخورده شیرم
شاعر: جواد حیدری
پیش زمینه: نسیم تیر گلم را رسید و با خود برد
نسیم تیر گلم را رسید و با خود برد
صدای بی کسیام را شنید و با خود برد
کمان کشید و کتاب سه شعبه چون طوفان
سر نحیف علی را برید و با خود برد
عطش را اصغرم بیچاره کردی
پی خود آب را آواره کردی
برای یاری بابای مظلوم
گلوی نازکت را پاره کردی
پیر همه بود اگرچه او کودک بود
صبرش ز غریبی پدر اندک بود
میکرد به نی اشاره میگفت رباب
ای کاش سر نیزه کمی کوچک بود
نفس در سینه بر دل نیشتر بود
جگر از دل همه پر ریشتر بود
عزیزم با که گویم این مصیبت
که قد تیر از تو بیشتر بود
زمینه: علی جان بخواب
شش ماهه سربازم، چرا لاله گونی
بر روی دستانم، چرا غرق خونی
ز داغت نالم همی یکسر / که تو گشتی چون گلی پرپر / علی اصغر
لایی لایی اصغرم، علی جان بخواب / نور دیده ی ترم، علی جان بخواب
شاعر: حسین رضائیان
ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید
شور: خبر عمو اومده
خبر عمو اومده، نرسیده آب عزیزم
پسرک تشنه لبم لالایی بخواب عزیزم
پرستوی سفیدم پر مزن مرو مادر
دل از تو نبریدم دل مکن مرو مادر
خماری چشم تو تیر به قلب رنجور میزنه
پسرکم گریه نکن دلم داره شور میزنه
عمو نیومد ز سفر تا که برات آب بیاره
خدا کریمه پسرم شاید که بارون بباره
بخند تا که نبینم حال بیقراری رو
ببین بارون چشم از ابر نو بهاری رو
سرمو کنار میبرم برا خنکای لبه
که نریزه اشک چشام روی ترکای لبه
به بابا میگم بدونه اگه علی شیر نداره
این آخرین سربازته درسته شمشیر نداره
کی گفته غمش آبه از غم تو بی تابه
میدونم روی دستت تیر میاد و میخوابه
اگه داری میری سفر قرآن بگیرم رو سرت
تو میری و پشت سرت بارون اشک مادرت
تو میری و خیمه میشه برا همه مثه قفس
نمیمونی از غم تو میمونه تو سینه نفس
میون یه خیمه داره مادری زبون میگیره
دل مادری که شکست دل آسمون میگیره
یه مادری شیش ماهشو به روی سینهش میذاره
بارونه تو ابر چشاش یا تو آسمون ستاره
رقیه شده بیهوش تا بری به آغوشش
بابات گفته دراره گوشوارهش رو از گوشش
واحد: چرا مادر ناله داری
بخواب ای شش ماهه ی من، چرا مادر ناله داری / در آغوشم، بگیر آروم، مکن دیگر گریه زاری
تو تشنه ی جرعه آبی – در التهاب سرابی
رفته در علقم، ساقی حرم، تا کند مشکش پر از آب
نازنین من، بهترین من، لایی لایی اصغر بخواب
شش ماهه ی غریبم
شاعر: حسین رضائیان
ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید
واحد: شش ماهه سربازم
شش ماهه سربازم، غربت نماد توست / « هل من معین » من، اذن جهاد توست
بیا که رسیده، موعد جانفشانی – بگیر از دل من، آسمان را نشانی
برخیز، نوگل آسمانی
واویلتا، علی لای لای
شاعر: حسین رضائیان
ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید
واحد: خدا محو تماشای حسین است
خداوند از حسین تجلیل کرده
چنان در کار خود تعجیل کرده
که هنگام بلای کربلایش
خودش دربار خود تعطیل کرده
جهان خاک کف پای حسین است
تبسم حُسن زیبای حسین است
همین تعریف حُسن و خوبیاش بس
خدا محو تماشای حسین است
همه لا و فقط الا حسین است
تشکر کردن از حق با حسین است
نشان افتخاری درخور حق
مدالی با حروف یاحسین است
جهان در موسم حج حج گذارد
که کاری جز طواف حق ندارد
ولی ای حاجیان حق بدانید
که بیت الله ما شش گوشه دارد
علی ساقی و پیمانهش حسین است
خدا شاه و ولعهدش حسین است
میان سفرهی مهمانی حق
نمک حیدر، نمکدانش حسین است
محبت در رگ و در پوست داریم
حسین بن علی را دوست داریم
شور: بگو آقای بی کفن منو دریاب
بگو آقای بی کفن، منو دریاب / برای این غلام پر محن، تویی ارباب
ارباب من تویی تو، تویی تنها دلبر من
ببین آقا به سجدست، به پای تو این سر من
آقا - به پات میمونم - برات میخونم - الهی که فدات شم
ببین - برات میمیرم - به پات اسیرم - فدای اون چشات شم
حسین، وآی
شاعر: حسین رضائیان
ادامه شعر در آدرس پیش رو: کلیک کنید
سرود هیئت: چشمهی اشکه
چشمهی اشکه، تشنهی نوره
چشمایی که منتظر روز ظهوره
هر جمعه دل عاشق ما ندبه میخونه
بی تاب غم حضرت موعود میمونه
دل مانده و عهدی / با حضرت مهدی
شور و حماسه، پاکی و ایمان
خورده گره با غزل نام شهیدان
با یاد علی اکبرای راه خمینی
پر میزنه دل تا حرم سرخ حسینی
ماییم و ولایت / تا وقت شهادت
ناله و گریه، سوز تو سینه
بشم تو هیئتت دعام همینه
گریان غم فاطمهایم و آل زهرا
در سایهی بیرق کریم آل طاها
روضه پایانی: این هفته هم گذشت
این هفته هم گذشت تو اما نیامدی
خورشید خانواده ی زهرا نیامدی
از جاده ی همیشه ی چشم انتظارها
ای آخرین مسافردنیا نیامدی
صبحی کنار جاده تو را منتظر شدیم
"آمد غروب،رفت وتوآقا نیامدی"
امروزمان که رفت چه خاکی به سر کنیم؟
آقای من ! اگر زد وفردا نیامدی
غیبت بهانه ای است که پاکیزه تر شویم
تا روبرویمان نشدی، تا نیامدی!
شاعر: استاد علی اکبر لطیفیان
-----------------------------------
کم کم دلم از این و از آن سیر می شود
با نام مهربان تو تسخیر می شود
این روز ها مدام به این فکر می کنم
درباره ی من و تو چه تقدیر می شود
هر روز پشت پنجره می ایستم و بعد
اشکی که دانه دانه سرازیر می شود
این خواب ها که همسفر هر شب من است
یک روز مو به مو همه تعبیر می شود
--------------------------------------
دارد زمان آمدنت دیر میشود
دارد جوان سینه زنت پیر میشود
وقتی به نامهی عملم خیره میشوی
اشک از دو دیدهی تو سرازیر میشود
کی این دل رمیدهی من هم؛ زُهیروار
در دام چشمهای تو تسخیر میشود؟
این کشتی شکستهی طوفان معصیت
با ذوق دست توست، که تعمیر میشود
حس میکنم که پای دلم لحظهی گناه
با حلقههای زلف تو درگیر میشود
در قطرههای اشک قنوت شب شما
عکس ضریح گمشده تکثیر میشود
تقصیر گریههای غریبانهی شماست
دنیا غروب جمعه چه دلگیر میشود!؟
شاعر: وحید قاسمی
----------------------
دیر کردی طفل تیغم پیر شد
یا لثارات الحسینم دیر شد
اطلاعیه مراسم:
موجود نیست