مراسم عزاداری شهادت امام موسی کاظم (ع) / هیئت مکتب المهدی (عج) - نازیآباد؛ 30 فروردین 96
تصاویر، صوت و فیلم مراسم + متن اشعار در ادامه مطلب
صوت مراسم:
روضه: با تازیانه ساخت که دشنام نشنود؛ پخش آنلاین | دانلود
زمینه: یا موسی بن جعفر یا باب الحوائج؛ پخش آنلاین | دانلود
شور: دلم هوایی توئه؛ پخش آنلاین | دانلود
روضه پایانی: دست مرا بگیر؛ پخش آنلاین | دانلود
فیلم مراسم:
موجود نیست
متن اشعار:
روضه: با تازیانه ساخت که دشنام نشنود
موسی شدی که معجزهای دست و پا کنی
راهی برای رد شدن قوم، وا کنی
زنجیرهای زیر گلویت مزاحمند
فرصت نمیدهند خودت را دعا کنی
در یک بدن به جای همه درد میکشی
میخواستی تمام خودت را فدا کنی
وقت اذان مغرب این تازیانههاست
وقتش رسیده است که افطار وا کنی
مثل علی عروج نمازت امان نداد
فکری به حال فاصله ساق پا کنی
عیسی مسیح من به صلیبت کشیدهاند
این گونه بهتر است خدا را صدا کنی
حالا میان قحطی تابوتهای شهر
باید به تختههای دری اکتفا کنی
شاعر: استاد علی اکبر لطیفیان
-----------------------------------
پر بسته بود ... وقت پریدن توان نداشت
مرغی که بال داشت ولی آسمان نداشت
خو کرده بود با غم زندان خود ولی
دیگر توان صبر در آن آشیان نداشت
جز آه زخمهای دهن باز کردهاش
در چارچوب تنگ قفس هم زبان نداشت
آنقدر زخمی غل و زنجیر بود که
اندازهی کشیدن یک آه جان نداشت
زیر لگد صداش به جایی نمیرسید
زیر لگد شکست و توان فغان نداشت
با تازیانه ساخت که دشنام نشنود
دیگر ولی تحمل زخم زبان نداشت
هر چند میزبان تنش تخته پاره شد
هر چند روی پل بدنش سایهبان نداشت
دیگر تنش اسیر سم اسبها نشد
دیگر سرش به خانهی نیزه مکان نداشت
شاعر: محمد بیابانی
زمینه: یا موسی بن جعفر یا باب الحوائج
کنج زندون // اسیر اشک و آهه
تکیه گاه // عالم بی تکیه گاهه
گریه گریه // چاه غم ها گواهه
به یاد مادر شهیدش - واویلا واویلا
بساط روضه رو به پا کرد - واویلا واویلا
شاعر: حسین رضائیان
شور: دلم هوایی توئه
دلم هوایی توئه / کرببلایی توئه
آقا منم ببر زیارت
منم بخر با یک اشارهت
با اینکه من خیلی بدم / به زخمتون نمک زدم
آقا قدم بذار رو چشمام
وقتی تو قبرم زار و تنهام
حسین وای، حسین ثارالله
بساط کفر چیده میشه / روز ظهور دیده میشه
انگار آقامون داره میاد
نور چشامون داره میاد
پشت سر ولایتیم / آمادهی شهادتیم
شکر خدا ما ولی داریم
حضرت سیدعلی داریم
حسین وای، حسین ثارالله
روضه پایانی: دست مرا بگیر
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت
مانند مرده ای متحرک شدم، بیا
بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت
می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر
دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت
دنیا که هیچ، جرعه آبی که خورده ام
از راه حلق تشنه من، مثل سم گذشت
بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم
از خیر شعر گفتن، حتی قلم گذشت
تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت
مولا شمار درد دلم بی نهایت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت
حالا برای لحظه ای آرام می شوم
ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت
سیدحمیدرضا برقعی
اطلاعیه مراسم:
تصاویر مراسم:
موجود نیست