وبگاه رسمی کربلایی حسین رضائیان

پایگاه انتشار مداحی‌ها، مولودی‌خوانی‌ها و سروده‌های هیئت (تصانیف مداحی)
شنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۲:۴۱ ق.ظ

روضه و مناجات هفتگی / هیئت کریم آل طاها (ع) - مجازی؛ 11 اردیبهشت 99

حسین رضائیان

 

تصاویر، صوت و فیلم مراسم + متن اشعار در ادامه مطلب

صوت مراسم:

مناجات و روضه: سفره آماده سر سفره گدا آماده؛ پخش آنلاین | دانلود

مناجات و روضه: کاش جرم و گنهم این همه بسیار نبود؛ پخش آنلاین | دانلود

روضه: روی پر جبریل بودم که مرا برد؛ پخش آنلاین | دانلود

فیلم مراسم:

مناجات و روضه: سفره آماده سر سفره گدا آماده؛ پخش آنلاین | دانلود

مناجات: کاش جرم و گنهم این همه بسیار نبود؛ پخش آنلاین | دانلود

روضه: روی پر جبریل بودم که مرا برد؛ پخش آنلاین | دانلود

 

متن اشعار:

مناجات و روضه: سفره آماده سر سفره گدا آماده

سفره آماده ،سر سفره گدا آماده

کرم آماده من آماده خدا آماده

 

این کرم خانه دو ماه است تدارک دیده

قبل مهمان همه جا هست غذا آماده

 

اینکه اینجائیم از لطف خود اوست نه من

او نخواهد ، نشوم بهر دعا آماده

 

گر خدا رحم نیارد به من آلوده

نفس من هست به انجام خطا آماده

 

دل بیمار محال است به درمان نرسد

مطب آماده دل آماده دوا آماده

 

بی پرو بال به پرواز رسیدن شدنی است

بسکه در ماه خدا هست هوا آماده

 

توبه بی ذکر علی نیست میسر ولله

ذکر حیدر بکند قلب مرا آماده

 

عجبی نیست ببینم در این ماه علی

بیشتر از همگان فاطمه را آماده

 

طلب کعبه در این ماه طواف یار است

پس چه بهتر که بود کرببلا آماده

 

وقت یاری گل فاطمه فردای فرج

کاش باشیم کنار شهدا آماده

 

شاعر: استاد علی اکبر لطیفیان

---------------------------------------

 

هر کی گوشش به سخن های منه
دیگه از تشنگی فریاد نزنه

هر چی یار داشته بابا فدا شده
بچه ها دیگه بابا تنها شده

بابای ما دیگه سقا نداره
رفته و برای ما آب بیاره

من از اون گوشه ی خیمه می دیدم
حرفاشو با قوم کافر شنیدم

می خواد از ماها خجالت نکشه
داره از دشمن و منت می کشه

نمی گم منت ذلت می کشه
بلکه منت هدایت می کشه

بچه ها دست بابا خونی شده
گمونم شش ماهه قربونی شده

عباشو طوری رو اصغر کشیده

گمونم خیلی خجالت کشیده

مناجات و روضه: کاش جرم و گنهم این همه بسیار نبود

کاش جرم و گنهم این همه بسیار نبود
پیشه‌ام معصیت درگه دادار نبود


قلب آشفته‌ام از دوری یادت ای کاش
در دل سلسله‌ی نفس گرفتار نبود


میشدم گر پی نجوای تو در راز و نیاز
بهر من دوری و هجران تو هموار نبود


گر به هنگام گناهم ز تو می‌کردم یاد
دل غافل شده‌ام این همه بیمار نبود


جلوه‌ها کردی و مهرت به دلم تابیدی
قلب پر غفلت من حیف که بیدار نبود


صیقل روحم اگر توبه و اشکم میشد
لوح و آیینه‌ی جان غرق به زنگار نبود


بارها خوانده‌ای‌ام تا به برت برگردم
ولی این عبد فراری تو هشیار نبود


کوله باری ز گنه دارم و دستی خالی
کاش شرمندگی‌ام در دم دیدار نبود


میشدم یکسره نومید اگر حاصل من
حب زهرا و نبی، حیدر کرار نبود


یا چه میشد به قیامت به شفاعت خواهی
همره فاطمه گر دست علمدار نبود

 

شاعر: محمد مبشری

--------------------------

 

وعده‌ای داده‌ای و راهی دریا شده ای

خوش به حال لب اصغر که تو سقا شده‏اى

 

آب از هیبت عباسى تو میلرزد

بى عصا آمده‏اى حضرت موسى شده‏اى

 

به سجود آمده‏اى یا که عمودت زده‏اند

یا خجالت زده‏اى وه که چه زیبا شده‏اى

 

یا اخا گفتى و ناگه کمرم درد گرفت

کمر خم شده را غرق تماشا شده‏اى

 

منم و داغ تو و این کمر بشکسته

توئى و ضربه‏اى و فرق ز هم وا شده‏اى

 

سعى بسیار مکن تا که ز جا برخیزى

اندکی فکر خودت باش ببین تا شده‏اى

 

ماندهام با تن پاشیده‏ات آخر چه کنم؟

اى علمدار حرم مثل معما شده‏اى

 

مادرت آمده یا مادر من آمده است

با چنین حال به پاى چه کسى پا شده‏اى

 

تو و آن قد رشیدى که پر از طوبى بود

در شگفتم که در این قبر چرا جا شده‏اى؟

 

شاعر: علی اکبر لطیفیان

روضه: روی پر جبریل بودم که مرا برد

روی پر جبریل بودم که مرا برد
گفتم نجف می‌خواهم... اما کربلا برد


 جبریل هم در قرب عرشی‌اش نبرده‌ست
حظّی که بال فطرس از بام شما برد


 گفتم تو ربّ مایی و گفتند کفر است
دنیای بی‌جنبه مرا در انزوا برد


 ما جای خود دارد، سلیمان‌ها گدات اند
هر که رسید از سفره‌ات آب و غذا برد


 دارم خجالت می‌کشم از خواهش کم
الطاف تو چه آبرویی از گدا برد!


 آدم توسل کرد و ما را توبه دادند
پس آدمیت بود که نام تو را برد


 بیچاره من که سنگ قبرت هم نبودم
بیچاره آن که سنگ آورد و طلا برد


 دور و برت دیدم عجب وضعیتی بود
مردی زره برد و قبا برد و عبا برد


 با این بساطی که درآورده‌ست لشگر
باید که جمعت کرد و بین بوریا برد

 

شاعر: استاد علی اکبر لطیفیان

--------------------------------------

 

اگر کشتن چرا آبت ندادن

چرا زان در نایابت ندادن

 

اگر کشتن چرا خاکت نکردن

کفن بر جسم صد چاک نکردن

 

اگر کشتن چرا مویت کشیدن

چو گرگان پنجه بر رویت کشیدن

 

برادر جان سلیمان زمانی

چرا انگشت و انگشتر نداری

 

چرا بر تن برادر سر نداری

بمیرم من مگر مادر نداری

 

خودم دیدم حیسن را سربریدن

خودم دیدم که در خونش کشیدن

 

خودم دیدم گلوی اصغرم را

خودم در ورکشیدم اکبرم را

 

وای حسین - وای حسین

 

تموم زندگی مال حسینه

دلم همواره دنبال حسینه

 

مگه هر کی بد شد دل نداره

مگه عشقت برام حاصل نداره

 

مگه ادم بدا عاشق نمی شن

اطلاعیه مراسم:

موجود نیست

 

تصاویر مراسم:

حسین رضائیان



نوشته شده توسط یاحق
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

وبگاه رسمی کربلایی حسین رضائیان

پایگاه انتشار مداحی‌ها، مولودی‌خوانی‌ها و سروده‌های هیئت (تصانیف مداحی)

وبگاه رسمی کربلایی حسین رضائیان

سالیانی‌ست که با نوکری‌ات دل شادم
جان زهرا دم مردن مبری از یادم....

برای عاقبت به خیری بنده حقیر دعا کنید. یاحق

"استفاده از مطالب این پایگاه با ذکر منبع بلامانع است"

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

حسین رضائیان

 

تصاویر، صوت و فیلم مراسم + متن اشعار در ادامه مطلب

صوت مراسم:

مناجات و روضه: سفره آماده سر سفره گدا آماده؛ پخش آنلاین | دانلود

مناجات و روضه: کاش جرم و گنهم این همه بسیار نبود؛ پخش آنلاین | دانلود

روضه: روی پر جبریل بودم که مرا برد؛ پخش آنلاین | دانلود

فیلم مراسم:

مناجات و روضه: سفره آماده سر سفره گدا آماده؛ پخش آنلاین | دانلود

مناجات: کاش جرم و گنهم این همه بسیار نبود؛ پخش آنلاین | دانلود

روضه: روی پر جبریل بودم که مرا برد؛ پخش آنلاین | دانلود

 

متن اشعار:

مناجات و روضه: سفره آماده سر سفره گدا آماده

سفره آماده ،سر سفره گدا آماده

کرم آماده من آماده خدا آماده

 

این کرم خانه دو ماه است تدارک دیده

قبل مهمان همه جا هست غذا آماده

 

اینکه اینجائیم از لطف خود اوست نه من

او نخواهد ، نشوم بهر دعا آماده

 

گر خدا رحم نیارد به من آلوده

نفس من هست به انجام خطا آماده

 

دل بیمار محال است به درمان نرسد

مطب آماده دل آماده دوا آماده

 

بی پرو بال به پرواز رسیدن شدنی است

بسکه در ماه خدا هست هوا آماده

 

توبه بی ذکر علی نیست میسر ولله

ذکر حیدر بکند قلب مرا آماده

 

عجبی نیست ببینم در این ماه علی

بیشتر از همگان فاطمه را آماده

 

طلب کعبه در این ماه طواف یار است

پس چه بهتر که بود کرببلا آماده

 

وقت یاری گل فاطمه فردای فرج

کاش باشیم کنار شهدا آماده

 

شاعر: استاد علی اکبر لطیفیان

---------------------------------------

 

هر کی گوشش به سخن های منه
دیگه از تشنگی فریاد نزنه

هر چی یار داشته بابا فدا شده
بچه ها دیگه بابا تنها شده

بابای ما دیگه سقا نداره
رفته و برای ما آب بیاره

من از اون گوشه ی خیمه می دیدم
حرفاشو با قوم کافر شنیدم

می خواد از ماها خجالت نکشه
داره از دشمن و منت می کشه

نمی گم منت ذلت می کشه
بلکه منت هدایت می کشه

بچه ها دست بابا خونی شده
گمونم شش ماهه قربونی شده

عباشو طوری رو اصغر کشیده

گمونم خیلی خجالت کشیده

مناجات و روضه: کاش جرم و گنهم این همه بسیار نبود

کاش جرم و گنهم این همه بسیار نبود
پیشه‌ام معصیت درگه دادار نبود


قلب آشفته‌ام از دوری یادت ای کاش
در دل سلسله‌ی نفس گرفتار نبود


میشدم گر پی نجوای تو در راز و نیاز
بهر من دوری و هجران تو هموار نبود


گر به هنگام گناهم ز تو می‌کردم یاد
دل غافل شده‌ام این همه بیمار نبود


جلوه‌ها کردی و مهرت به دلم تابیدی
قلب پر غفلت من حیف که بیدار نبود


صیقل روحم اگر توبه و اشکم میشد
لوح و آیینه‌ی جان غرق به زنگار نبود


بارها خوانده‌ای‌ام تا به برت برگردم
ولی این عبد فراری تو هشیار نبود


کوله باری ز گنه دارم و دستی خالی
کاش شرمندگی‌ام در دم دیدار نبود


میشدم یکسره نومید اگر حاصل من
حب زهرا و نبی، حیدر کرار نبود


یا چه میشد به قیامت به شفاعت خواهی
همره فاطمه گر دست علمدار نبود

 

شاعر: محمد مبشری

--------------------------

 

وعده‌ای داده‌ای و راهی دریا شده ای

خوش به حال لب اصغر که تو سقا شده‏اى

 

آب از هیبت عباسى تو میلرزد

بى عصا آمده‏اى حضرت موسى شده‏اى

 

به سجود آمده‏اى یا که عمودت زده‏اند

یا خجالت زده‏اى وه که چه زیبا شده‏اى

 

یا اخا گفتى و ناگه کمرم درد گرفت

کمر خم شده را غرق تماشا شده‏اى

 

منم و داغ تو و این کمر بشکسته

توئى و ضربه‏اى و فرق ز هم وا شده‏اى

 

سعى بسیار مکن تا که ز جا برخیزى

اندکی فکر خودت باش ببین تا شده‏اى

 

ماندهام با تن پاشیده‏ات آخر چه کنم؟

اى علمدار حرم مثل معما شده‏اى

 

مادرت آمده یا مادر من آمده است

با چنین حال به پاى چه کسى پا شده‏اى

 

تو و آن قد رشیدى که پر از طوبى بود

در شگفتم که در این قبر چرا جا شده‏اى؟

 

شاعر: علی اکبر لطیفیان

روضه: روی پر جبریل بودم که مرا برد

روی پر جبریل بودم که مرا برد
گفتم نجف می‌خواهم... اما کربلا برد


 جبریل هم در قرب عرشی‌اش نبرده‌ست
حظّی که بال فطرس از بام شما برد


 گفتم تو ربّ مایی و گفتند کفر است
دنیای بی‌جنبه مرا در انزوا برد


 ما جای خود دارد، سلیمان‌ها گدات اند
هر که رسید از سفره‌ات آب و غذا برد


 دارم خجالت می‌کشم از خواهش کم
الطاف تو چه آبرویی از گدا برد!


 آدم توسل کرد و ما را توبه دادند
پس آدمیت بود که نام تو را برد


 بیچاره من که سنگ قبرت هم نبودم
بیچاره آن که سنگ آورد و طلا برد


 دور و برت دیدم عجب وضعیتی بود
مردی زره برد و قبا برد و عبا برد


 با این بساطی که درآورده‌ست لشگر
باید که جمعت کرد و بین بوریا برد

 

شاعر: استاد علی اکبر لطیفیان

--------------------------------------

 

اگر کشتن چرا آبت ندادن

چرا زان در نایابت ندادن

 

اگر کشتن چرا خاکت نکردن

کفن بر جسم صد چاک نکردن

 

اگر کشتن چرا مویت کشیدن

چو گرگان پنجه بر رویت کشیدن

 

برادر جان سلیمان زمانی

چرا انگشت و انگشتر نداری

 

چرا بر تن برادر سر نداری

بمیرم من مگر مادر نداری

 

خودم دیدم حیسن را سربریدن

خودم دیدم که در خونش کشیدن

 

خودم دیدم گلوی اصغرم را

خودم در ورکشیدم اکبرم را

 

وای حسین - وای حسین

 

تموم زندگی مال حسینه

دلم همواره دنبال حسینه

 

مگه هر کی بد شد دل نداره

مگه عشقت برام حاصل نداره

 

مگه ادم بدا عاشق نمی شن

اطلاعیه مراسم:

موجود نیست

 

تصاویر مراسم:

حسین رضائیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی