مناجات سحری ماه رمضان / هیئت زوارالزهرا (س)؛ نازی آباد - 11 تیر 95
تصاویر، صوت و فیلم مراسم + متن اشعار در ادامه مطلب
صوت مراسم:
مناجات: من زیر بار معصیتم ضعف کردهام؛ پخش آنلاین | دانلود
مناجات: فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی؛ پخش آنلاین | دانلود
روضه: یادته گفتی برمیگردم (توسل به حضرت رقیه س)؛ پخش آنلاین | دانلود
نوحه: ای نور دل زارم؛ پخش آنلاین | دانلود
فیلم مراسم:
موجود نیست
متن اشعار:
مناجات: من زیر بار معصیتم ضعف کردهام
ره داد، ره نه اینکه نشانم نمیدهد
با دست رعشه دار عنانم نمی دهد
یا در بساط زنده دلان نیست آشتی
یا هست و پرده دار نشانم نمیدهد
من زیر بال معصیتم ضعف کردهام
زانو به عزم توبه توانم نمیدهد
رفتم که واکنم لب خود را به شکوهات
شکر خدا که گریه امانم نمیدهد
در سود آرزوی خودم حبس گشته ام
اینجاست آنچه غیر زیانم نمیدهد
آباد باد خانه این دیده ی خراب
زیرا جز او صفا به روانم نمیدهد
ما را کفن نکرده به پاکی قبول کن
ور نه نکیر و منکر امانم نمیدهد
ترسم که مرده شور مرا زیر و رو کند
حالا که مرگ دوست تکانم نمیدهد
جز همنشین تو بود کثر شان ما
گرچه بهشت نیست مکانم نمیدهد
بسیار گفته ام که به من کربلا بده
تا روز آخرم به گمانم نمیدهد
-----------------------------
کــربلا کعبهی دلهاست خـدا میداند
دیـدنش آرزوی ماست خــــــدا میداند
کـربلا گلشن سر سبز علی و زهرا است
تا چـه حد وقف تماشاست خــدا میداند
کـربلا را چه نیاز است که تفسیر کـنند
عشق حرفی است که گویاست خدا میداند
ما عزادار حسینیـــم که اشک غــم او
آبــروی همــهی ماست خـــــدا میداند
اولـین مستمع مجلس پرفیض حسیــن
مادرش حضرت زهرا است خــدا میداند
تا ابد از غـم او در دل ذرات وجــود
کس نداند که چه غوغاست خـدا میداند
نگـــه آخر او سوی خیام است ولـی
چـه در آن آئینه پیــداست خدا مــیداند
یوسف فـاطمه افتاد بهخـــاک و دردا
چه خبـر در دل صحراست خـدا میداند
چـشمهی چشم وفایی شده دریا از اشک
قـدر آن دیده که دریاست خـدا میداند
روضه: یادته گفتی برمیگردم (توسل به حضرت رقیه س)
بابا، مرهم بذار به زخم و دردم
عمهی خوبو خسته کردم
یادته گفتی بر میگردم، بابا
بابا، خوشی به سینهم دست رد زد
اون آقائه به من لگد زد
پشت سر تو حرف بد زد، بابا
این غصهها بابایی / راه نفس میبنده
آتیش میگیره قلبم / وقتی بهم میخنده
با دیدن خیزرون / خواب از سرم پریده
شبا همش میبینم / خواب سر بریده
*
بابا، سر تورو رو نیزه دیدم
زخم زبون بسکه شنیدم
خسته شدم دیگه بریدم، بابا
بابا، ابره به چشم مهربونت
چشماتو بسته لخته خونت
لکنت گرفت شیرین زبونت، بابا
سوگلی قبیله / میگفتی مثل زهراست
سه سالهی تو بابا / شبیه پیرزنهاست
عموم کجاس ببینه / چی بر سرم آوردن
حق بده تا بمیرم / اسم کنیزی بردن
*
بابا، خون گلو آب وضوته
بغض گلو مهر سکوته
جای نیزه روی گلوته، بابا
بابا، این دلم افروخته بابایی
چشات به من دوخته بابایی
موهات چرا سوخته بابایی
این دخترا میخندن / به این لباس پاره
انگشت نما شدم من / میگن بابا نداره
دعایی کن که امشب / راحت شم از اسیری
حسرت به دل میمیرم / منو بغل نگیری
نوحه: ای نور دل زارم
ای نور دل زارم ای شاه گلو پاره
خصمانه ز گوش من غارت شده گوشواره
گرچه خاکی شده روی نکویت
میشناسم تو را بابا ز بویت
واویلا واویلا آه و واویلا
بابا چه شده چشم ناز تو شده بسته
خون میچکد از مویت، فرقت ز چه بشکسته
آمدی سراغی از ما بگیری
بعد از تو دخترت رفته اسیری
واویلا واویلا آه و واویلا
از کرب و بلا امشب ما را خبری آقا
دعوت بنما جمع ما را سفری آنجا
دل تنگ تربت سلطان دینم
مجنونِ زادهی ام البنینم
واویلا واویلا آه و واویلا