مناجات با خدا – شب قدر – زمزمه
جمعه, ۱۲ آبان ۱۳۹۶، ۰۲:۲۷ ب.ظ
اومد شب قدر، شب گدایی
شب فغان و ناله از، درد جدایی
بنده ی آلوده منم، تو هم خدایی، تو هم خدایی
اومدم اعتراف کنم چیکارا کردم
منو آوردی که بفهمم غرق دردم
من اومدم که دستمو خودت بگیری
یه کاری کن با نا امیدی برنگردم
الهی العفو
دلم گرفت از، بار گناهام
از اینکه با کارم شکسته، دل آقام
پشیمونم از اشتباهام، از بدی هام، از بدی هام
امشب بیا منو ببخش به حق زهرا
بدی هامو به روم نیار مثل قدیما
نذار که آبروم بره روز قیامت
گناهامو ازم بگیر ای خوب خوبا
الهی العفو
برا یه نوکر، عذاب همینه
که هرچی فریاد بزنه، اما ببینه
آقاش به دادش نرسه، غربت همینه، غربت همینه
از اینکه تحبس الدعا شدم بریدم
از اینکه خیلی بی حیا شدم بریدم
از اینکه بار بدیام خیلی زیاده
از اینکه خیلی بی وفا شدم بریدم
الهی العفو