رسیده فصل عزا / دلم دریای غمه
برا اربابم حسین / بمیرم بازم کمه
میخونم با ناله - اشکای محجوبم - میریزه از چشمام
بین هرچی عشقه - آقاجون تو عالم - فقط تو رو میخوام
ای عشق بی بدل // احلی من العسل
تو قصهی جنون // تنها ضرب المثل
ثارالله یا حسین
رسیده فصل عزا / دلم دریای غمه
برا اربابم حسین / بمیرم بازم کمه
میخونم با ناله - اشکای محجوبم - میریزه از چشمام
بین هرچی عشقه - آقاجون تو عالم - فقط تو رو میخوام
ای عشق بی بدل // احلی من العسل
تو قصهی جنون // تنها ضرب المثل
ثارالله یا حسین
تو شهر کوفه / شدم آواره / قلب شکستهم / شده پر از درد
آقا کجایی / تا که ببینی / تنهام گذاشته / این شهر نامرد
شهرِ نامردی و دروغه اینجا
وفا نمونده تو وجود این ها
میگم به زیر لب با اشک و گریه
میا به کوفه ای عزیز زهرا
آقای من به کوفه نیا
این شهر کینه جای تو نیست
دروغه وعدهی همگی
تو کوفه هیشکی پای تو نیست
«آقای من به کوفه نیا»
کوفه میا حسین جان / کوفه وفا نداره
کوفی بی مروت / شرم و حیا نداره
تو کوچهها - در به درم / اشک چشام میباره
چه جور تو رو - خبر کنم / کوفه وفا نداره
یابن الزهرا نیا که اینجا، دروغه وعدههاشون
میلرزه قلب مسلم از، صدای خندههاشون
اگرچه تنها موندم / اگرچه بیپناهم
ولی به پای عشقت / یک نفره سپاهم
کوفه میا حسین جان...
تنها در بین کوفه، رنگ از رخم پریده
از نامردی مردم، جانم بر لب رسیده
در میان کوچه ها - می زنم هر دم صدا
جان زهرا مادرت - یاحسین کوفه میا
یاحسین کوفه میا
شد کوچه ها مأوای مسلم ای گل حیدر
آواره ی شهر دروغم، با دو چشم تر
آوارگی، بیچارگی، سهم منه باشه
مرگم بیاد زینب یه روزی، زار و تنهاشه
طوعه شده غم پرورم / در بین دشمن ها
تنهاترین سردار تو / آقا شده تنها
کوفه میا آقا
توی کوچه ها می گردم در به در // سر میذارم روی این دیوار و در
مسلمو تنها گذاشتن کوفیا - آقا جون، جون علی کوفه نیا
کوفی حرف جنگ و غارت میزنه - تازیانه دست گرفته بی حیا
ای امیر من! در دام عشق تو اسیرم / شرمندتم، از ماتمت دارم میمیرم
کوفه میا2 آقای خوبم
توی کوچه های کوفه تک و تنها دربه در / آرزومه که یه جوری خبرت کنم نیای
کوفیا دوباره زیر قولشون زدن حسین / آقا برگرد از سفر، آخه داری کجا میای2
نیا، کوفه آقای من - نیا، کوفه مولای من - ببین، حال شیدای من
حسین، آقا کوفه نیا
به یاد تو می گذارم، سرم را بر روی دیوار / وفایی نیست، صفایی نیست، میان این قوم بدکار
تو را به جان بچه ها – آقای من کوفه میا
زار و سرگشته، مسلم خسته، بین کوچه ها میگرده
از تب و تابت، از غم و داغت، قلب مسلم غرق درده
حسین میا به کوفه