خیمه ها در اضطراب و واهمه // میرود سقا به سوی علقمه
می روی دلشوره دارم یا اخا - لرزه افتاده به جان بچه ها
رفتنت دارد عذابم می دهد - جان مادر زود برگرد و بیا
ای برادرم! بدون تو سامان ندارم / آرامشم! در نبودن تو بیقرارم
عباس من2 ، مرو برادر
خیمه ها در اضطراب و واهمه // میرود سقا به سوی علقمه
می روی دلشوره دارم یا اخا - لرزه افتاده به جان بچه ها
رفتنت دارد عذابم می دهد - جان مادر زود برگرد و بیا
ای برادرم! بدون تو سامان ندارم / آرامشم! در نبودن تو بیقرارم
عباس من2 ، مرو برادر
اباالفضل همه هستیمه / اباالفضل می و مستیمه
اباالفضل همه دنیامه / آقامه
میون هیئت ها - می خونم صد ها بار
دلم گرفتار توئه - علمدار
آقامی اباالفضل / مولامی اباالفضل / دنیامی اباالفضل
یا عباس اباالفضل
اباالفضل ، ای علمدار حسین
به فدای قد و قامتت / به فدای آن شهامتت
همه ی عمر و جوانی ام / به فدای آن شهادتت
تو خودت نور هدایتی / تابع محض ولایتی
تو علمدار حسینی و / کس ندارد چنین لیاقتی
هر نفس، ذکر من این است - عاشقی، سخت و سنگین است
البته، معتقد هستم - عاشقی، با تو شیرین است
اباالفضل ، ای علمدار حسین
توی خیمه قحط آبه، عمو عباس العطش / علی اصغر داره جون میده عمو یه کاری کن
توی این کویر تشنگی برس به داد ما / برو به علقمه و دلامونو بهاری کن
رباب، خیلی بی طاقته - دلش، لبریز حسرته - ببین، خیلی ناراحته
عمو، عمو عباس من
شب دوم - ورود به کربلا
چرا دلم دچار ماتم شد / دلم دچار غصه و غم شد / پیش چشام روضه مجسم شد / برادر من، برادر من
دارم می بینم اون هیاهو رو / شکستگی بین ابرو رو / به چنگ گرگ فتنه آهو رو / برادر من، برادر من
حرامیا حرامیا ای وای - زینب و ظلم شامیا ای وای - زینب و دست بی حیا ای وای - امون از این غم، امون از این غم
تو خیمه ها پیچیده، این خبر، که سقا / راهی دریا شده
زمزمه ای میون، بچه ها، پیچیده / ولوله برپا شده
بچه ها با یک اشاره، عمو میره آب میاره - وعده ی عمو به اصغر، به خدا ردخور نداره
اما این طرف تو علقم، دل سقا غرق ماتم / وعده ی سقای تشنه، میریزه رو خاکا نم نم
روی لب « و إن یکاد » ذکر لب اهل حرم بود
ذکر سقا توی علقم، ناله ی وای مادرم بود
آه و واویلا واویلا
عباس آب آورم من / جانم فدایت حسین جان
درمانده ی یک نگاهم / بنما عنایت حسین جان
من ساقی کودکانم - لب تشنه و نیمه جانم
میون علقم تک و تنها در فکر آبی / تو هم گریون لب خشک طفل ربابی
میون دریایی و دریا شرمنده – تو از خشکی لب آقا شرمنده – ز شرم تو تموم دنیا شرمنده
میون خیمه سکینه چشم به راهت – غم تنهایی حسین داغ دلت – دلت خون و یا فاطمه ذکر لبت
ابوفاضل، یابن الزهرا
عمو رفته سوی دریا، تا برامون آب بیاره / نمی دونم، چرا اینطور، بابامون چشم انتظاره
رقیه بی تابی نکن – شش ماهه بی خوابی نکن
رفته در علقم، ساقی حرم، تا که دیگه آب بیاره
با حمایتش، با عنایتش، جون گرفتیم ما دوباره
عموی مهربونم
من ساقی عشقم، من حامی عشقم / در بحر مشتاقی، من ماهی عشقم
تمام وجودم، محو عشق ولایت – به خونم نمایم، از امامم حمایت
دارد، نِی ز حرفم حکایت
یابن الزهرا، ابوفاضل