شام فراقم شد سحر، بابا رسید از راه
بابا ببین کار رقیه، شد دمادم آه
گفتم نزن، بر روی من، اما مرا می زد
هر مرتبه سیلی به من زد، بی هوا می زد
رویم شده نیلی پدر از / ضربه ی دشمن
بابا ببین کرده چه ها این / دشمنت با من
بابای مظلومم
شام فراقم شد سحر، بابا رسید از راه
بابا ببین کار رقیه، شد دمادم آه
گفتم نزن، بر روی من، اما مرا می زد
هر مرتبه سیلی به من زد، بی هوا می زد
رویم شده نیلی پدر از / ضربه ی دشمن
بابا ببین کرده چه ها این / دشمنت با من
بابای مظلومم
یک کاروان آلاله از ره، می رسد انگار
رفته به استقبال آن ها، غصه ی بسیار
داغ و اِلَم، اندوه و غم، گل واژه ی این دشت
ختم غم این کاروان، یک شب خرابه تشت
گل های زهرا می رسند / در مقتل دلدار
بوی جدایی می رسد از / این سرزمین انگار
کرببلا وای وای
وقتش رسیده تا که زینب، برای یاری
دسته گلاشو بده در، راه وفاداری
دلدار من، سردار من، زینب هنوز زنده س
داد غریبی می زنی و، مزد تو خنده س
فریاد بی یاری نزن / تا که منو داری
زینب فرستاده گلاشو / واسه ی یاری
حسین مظلومم
تو خیمه موندن علت، دلشوره ها میشه
این زندگی وقتی نباشی، بی بها میشه
بیا عمو، به من بگو، مگه چی کم دارم
منو سپردی دست عمه، کردی آواره م
میون میدون نبرد / موندی تک و تنها
به غیرتم برمیخوره / موندم پیش زن ها
عموی مظلومم
اومدم فدات بشم عمو حسین // فدای نگات بشم عمو حسین
نامه ی بابامو آوردم برات - اجازه ندی می افتم به پاهات
داری گریه می کنی عموجونم - فدای چکیدن اشک چشات
گریه نکن! طاقت نداره قاسم تو / عموی من! فدای غصه و غم تو
جانم حسین2، عموی خوبم
خیمه ها در اضطراب و واهمه // میرود سقا به سوی علقمه
می روی دلشوره دارم یا اخا - لرزه افتاده به جان بچه ها
رفتنت دارد عذابم می دهد - جان مادر زود برگرد و بیا
ای برادرم! بدون تو سامان ندارم / آرامشم! در نبودن تو بیقرارم
عباس من2 ، مرو برادر
می رود نور دو چشمان ترم // می رود میدان علی اکبرم
شبه پیغمبر ز دستم می رود - با خودش هستی من را می برد
بی تعلل اذن میدان دادمش - از غمش عمرم به پایان می رسد
ای خدا ببین! زینب به دست گرفته قرآن / پشت سرِ، فرزند من با چشم گریان
واغربتا 2 ، علی اکبر
شد شب تارم سحر، آمد پدر // مهربان بابایم آمد از سفر
از تو ممنونم که آخر آمدی - خوب شد بابا که دیگر آمدی
آنقدر مستاق دیدار منی - با دو پا نه بلکه با سر آمدی
مهربان بابا، حال خرابم را نظر کن / از سفر بی من، جان رقیه تو حذر کن
من الذی ایتمنی، بابا حسین جان
کاروان لاله های فاطمه // روی لب دارد نوا و زمزمه
السلام ای مقتل اولاد عشق - السلام ای مرکز امداد عشق
روی لب «إنا إلیه راجعون» - می شود با بغض غم فریاد عشق
کربلا سلام، بنگر به حال زائرانت / وادی منا، بشنو نوای میهمانت
واویلتا2 آه و واویلا
بچه ها بیاید باید کاری کنیم // وقتشه که آقا رو یاری کنیم
وقتشه به راه حق پرپر بشید - وقتشه مثل علی اکبر بشید
وقتشه نشون بدید دلاورا - که میخواید آبروی مادر بشید
از صمیم دل، لباس رزم به تن بپوشید / با اجازه ی، دایی برید کفن بپوشید
واغربتا 2 آه و واویلا