کاروون، لالههای، فاطمه اومد از راه
داره این قوم، ربنای، آسمونو به همراه
اباالفضل علمدار / جلودار و سپهدار
با هیبت مرتضاییش / عالمو کرده گرفتار
السلام ای زمین رنج و بلا
قتلگاه گلای باغ طاها
مرکز عشق عالم، کرب و بلا
یاحسین یابن زهرا، آقام آقام
کاروون، لالههای، فاطمه اومد از راه
داره این قوم، ربنای، آسمونو به همراه
اباالفضل علمدار / جلودار و سپهدار
با هیبت مرتضاییش / عالمو کرده گرفتار
السلام ای زمین رنج و بلا
قتلگاه گلای باغ طاها
مرکز عشق عالم، کرب و بلا
یاحسین یابن زهرا، آقام آقام
یک کاروان آلاله از ره، می رسد انگار
رفته به استقبال آن ها، غصه ی بسیار
داغ و اِلَم، اندوه و غم، گل واژه ی این دشت
ختم غم این کاروان، یک شب خرابه تشت
گل های زهرا می رسند / در مقتل دلدار
بوی جدایی می رسد از / این سرزمین انگار
کرببلا وای وای
کاروون گلای، زهرا از راه رسیدن
به شوق دیدن حق، از دنیا دل بریدن
کربلا مهد وفا - قبله گاه عاشقا
مبدأ عشق و جنون - مقصد خون خدا
کربلا یا کربلا
کاروان لاله های فاطمه // روی لب دارد نوا و زمزمه
السلام ای مقتل اولاد عشق - السلام ای مرکز امداد عشق
روی لب «إنا إلیه راجعون» - می شود با بغض غم فریاد عشق
کربلا سلام، بنگر به حال زائرانت / وادی منا، بشنو نوای میهمانت
واویلتا2 آه و واویلا
رسیده به کربلا قافله ی خون خدا / میگه آقا زیر لب « إنا الیه راجعون »
تو دلش وقتی شنید رقیه این حرفا رو گفت / با یه بُغضی بابا جون همیشه پیش من بمون
سلام، ای ارض کربلا - سلام، مقتل عاشقا - سلام، ای صحرای بلا
حسین، ارباب بی کفن
عجب احساس غریبی، دلم افتاده به لرزه / برادر جان، کجاست اینجا، اگر برگردیم می ارزه
این سرزمین پُر ماتمه – لبریز از رنج و غمه
ای مرا حاصل، ای عزیز دل، گوشه چشمی خواهرت را
قلب من تنگه، دل پرآهنگه، ای عزیز قلب زهرا
حسین عزیز زهرا
دل ها خدایی شد، وقت جدایی شد / شش ماهه سربازم، کرب و بلایی شد
نشان از غریبی، دارد اینجا خدایا – هوای شهادت، در سرم کرده غوغا
دیگر، پر کِشَم سوی زهرا
واویلتا، حسین جانم
کاروان باغ لاله / همگی آل خدایید
خاک اینجا مقتل ماست / خیمه را برپا نمایید
ای بنی هاشم بیایید، ناقه ی زینب بگیرید
تا شود عمه پیاده، دور آن محمل بگردید
نکند چشمی ببیند، ای جوانان صف ببندید
بر زمین تا پا زد - غصه ای برآمد
بیقرار و غمگین - شکوه در دل دارد
آه و واویلا
قلبم، گرفت از غم، برادر کجاییم
چیزی، بگو مُردم، برادر کجاییم
چه خاکی بگو بر سرمان شد / چرا زینب دل پریشان شد / پریشان شد
جان اکبرت بگو، کجاییم حسین / تو به خواهرت بگو، کجاییم حسین
اینجا زمین کربلاست ای همرهانم / « انا الیه راجعون » روی لبانم / آه ای اباالفضل همزبانم
برپا کن اینجا خیمه ها را، آبی بیاور بهر طفلان
تو تکیه گاه خیمه گاهی، ای تکسوار پهلوان
ای اکبرم آرام جانم، ای اصغر کرب و بلایی / اینجا دگر پایان کار است، ای وای من از این جدایی